میلادنورمبارک

يارب اين بوي خوش از سمت جنان مي آيد

يا گل فاطمه (س) آن جان جهان مي آيد

يارب اين نور صفات ازلي باقر (ع) توست

علم با آمدنش ، رقص كنان مي آيد

يارب اين خيل ملائك ز سما تا به زمين

با چه شوريست چنين بال زنان مي آيد

يارب اين باقر علم نبوي يا ملك است؟

كه به نامش غزل از عمق بيان مي آيد

يارب از يوسف زهرا (س) خبري نيست چرا؟


خبر از توطئه اي شوم و نهان مي آيد

اصغر چرمي

فهرست وقایع ماه رجب المرجب

اوّل رجب

 1. زیارت امام حسین علیه السلام 2. ولادت امام باقر علیه السلام

 دوّم رجب

 1. ولادت امام علی النقی علیه السلام

 سوّم رجب

 1. شهادت امام هادی علیه السلام

 دهم رجب

 1. ولادت امام جواد علیه السلام 2. ولادت حضرت علی اصغر علیه السلام

 دوازدهم رجب

 1. مرگ معاویه 2. ورود امیرالمومنین علیه السلام به کوفه

 سیزدهم رجب

1. ولادت امیرالمومنین حضرت علی صلوات الله وسلامه علیه

 چهاردهم رجب

 1. مرگ معتمد عباسی

 پانزدهم رجب

 1. زیارت امام حسین علیه السلام 2. وفات حضرت زینب سلام الله علیها 3. تغییر قبله 4. خروج از شعب ابی طالب علیه السلام 5. شهادت امام صادق علیه السلام

 شانزدهم رجب

 1. خروج فاطمه بنت اسد سلام الله علیها از کعبه

 هفدهم رجب

 1. مرگ ماُمون

 هجدهم رجب

 1. وفات ابراهیم فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله 2. شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 3. اول خلافت شوم یزید

 بیست و دوّم رجب

 1. فرار ابوبکر در جنگ خیبر

 بیست و سوّم رجب

 1. حمله به امام مجتبی علیه السلام در مدائن 2. مسموم شدن موسی بن جعفر علیه السلام 3. فرار عمر در جنگ خیبر

 بیست و چهارم رجب

 1. فتح خیبر به دست امیرالمومنین علیه السلام 2. بازگشت جعفر طیار از حبشه

 بیست و پنجم رجب

 1. شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام

 بیست و ششم رجب

 1. وفات حضرت ابوطالب علیه السلام

 بیست و هفتم رجب

 1. بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله

 بیست و هشتم رجب

 1. خروج امام حسین علیه السلام از مدینه به سوی مکه 2. اولین اقامه نماز در اسلام

 آخر رجب

 1. مرگ ابو حنیفه 2. مرگ شافعی

 تتمۀ رجب

 1. هجرت مسلمانان به حبشه 2. غزوه نخله 3. وفات نجاشی پادشاه حبشه

تفحص شهدا-فاوعراق ۹۲/۲/۲۱

امضای تفاهمنامه 3 جانبه تفحص

به گزارش واحد مرکزی خبر از ژنو، در کمیته سه جانبه حل وفصل موضوع اسرا، مفقودین و شهدای جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران، تفاهم نامه ای در خصوص آینده همکاری سه جانبه از سوی جمهوری اسلامی ایران ، عراق و کمیته بین المللی صلیب سرخ در ژنو به امضا رسید.

ضرورت تسریع در انجام عملیات تفحص و بازیابی پیکرهای پاک شهدای جنگ تحمیلی ،تعیین یک جدول زمانی مشخص برای توسعه مناطق جستجوی پیکرهای شهدا در خاک عراق، ضرورت افزایش کمک های صلیب سرخ در زمینه تامین ماشین آلات، تجهیزات و فناوری مورد نیاز برای بهبود کیفی عملیات تفحص پیکر شهدا و انجام تحقیقات مشترک در اماکن مورد توافق طرفین از مهمترین محورهای تفاهم نامه مزبور می باشد.    

«اسحاق آل حبیب»، مدیرکل امور سیاسی بین المللی وزارت امور خارجه و رییس هیات ایران در این نشست  پس از امضای این تفاهم نامه طی سخنانی گفت: امیدواریم که دو کشور دوست و برادر جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عراق با بهره مندی از حمایت کمیته بین المللی صلیب سرخ بتوانند همچنان با حرکتی برنامه ریزی و زمان بندی شده در مسیر حل و فصل منطقی و سازندة‌ مسایل انسانی بین دو کشور طی طریق نمایند.

وی گفت: ایران خواستار تسریع در اجرای توافقات بدست آمده در نشست جاری و نشست های قبلی کمیته مشترک می باشد.

آل حبیب افزود: به نظر ما در حال حاضر سامان دادن به موضوع مفقودین و بقایای انسانی در چارچوب کاری کمیته سه جانبه مهم ترین اولویت دستور کار کمیته مزبور است. در این زمینه استمرار و تقویت روحیه تفاهم، حسن نیت و مساعی جمیله در هر دو طرف و جدیت و دقت بیشتر آنها در مورد تعیین تکلیف پرونده های بلاتکلیف در این زمینه از عناصر اصلی تضمین کننده پیشرفت کار، شناسایی می شود.

وی تصریح کرد: به ویژه انتظار داریم در مورد درخواست های جمهوری اسلامی ایران در زمینه گسترش کمی و کیفی مناطق تفحص که توسط برادران عراقی اجابت شده و در روند مذاکرات کمیته سه جانبه مورد تأکید قرار گرفته است، گام هایی مستحکم و تعیین کننده برداشته شود.

«اسحاق آل حبیب»، مدیرکل امور سیاسی بین المللی وزارت امور خارجه گفت: دراین زمینه ضمن تشکر از هیأت نمایندگی محترم جمهوری عراق به دلیل اعلام برنامه اقدام مربوط به عملیات تفحص آینده، اهمیت انتقال به موقع تجهیزات و ماشین آلات مورد نیاز به مناطق عملیاتی مورد نظر در داخل خاک عراق را مورد تأکید قرار می دهیم. وی افزود: لازم است از اقدام دولت عراق در مورد صدور اجازه و تسهیل ورود تجهیزات گروه ایرانی به داخل خاک آن کشور ظرف روز جاری سپاسگزاری کنم.

وی خاطرنشان کرد:  بنا به دلایلی که به تفصیل در جریان مذاکرات کمیته سه جانبه مطرح شد، درحال حاضر عملیات اکتشاف و تفحص را مؤثرترین و حیاتی ترین اقدام برای تعیین تکلیف پرونده های بسیاری از مفقودین جنگ تحمیلی ارزیابی می کنیم، از کمیته‌ بین المللی صلیب سرخ انتظار داریم که در جهت تأمین و ارائه‌ کمک ها و تجهیزات فنی از قبیل ماشین آلات و تجهیزات ویژة‌ تفحص از جمله دستگاه های پیشرفته شناسایی پیکرها و بقایای انسانی در اعماق زمین، تجهیزات پیشرفتة‌ تشخیص هویت و تأمین سایر نیازهای دو کشور حرکت نموده و بدین ترتیب هر چه بیشتر به تقویت روند کشف و شناسایی هویت پیکرهای جان باختگان جنگ تحمیلی یاری رساند.

آل حبیب تصریح کرد: ایران در تداوم سیاست تعامل مثبت و سازنده خویش در چارچوب کاری کمیته سه جانبه، با جدیت کوشش های منظمش در باره تعیین تکلیف پرونده های مفقودین جنگ تحمیلی را ادامه خواهد داد زیرا بدون تردید تعیین تکلیف پرونده های مزبور می تواند ارزشمندترین هدیه به خانواده های چشم انتظار در هر دو کشور باشد.

وی افزود: با توجه به اهمیت موضوع پی گیری میزان اجرای توافقات توسط طرف های کمیته سه جانبه، از کمیته بین المللی صلیب سرخ می خواهیم به عنوان هماهنگ کننده و تسهیل کننده فعالیت های کمیته سه جانبه، ساز و کار مناسبی را برای پی گیری جدی تر و دقیق تر میزان اجرای توافقات مزبور پیش بینی و اجرایی نماید. همچنین در نشست بعدی کمیته سه جانبه گزارشی حاوی دلایل اصلی کندی کار در حوزه های عملیاتی جستجوی مفقودین جنگ تحمیلی را به کمیته ارائه کند.

آل حبیب گفت: با توجه به محکومیت اقدام موهن برخی گروه های افراطی مسلح در سوریه در اسائه ادب، نبش قبر و ربودن جناب حجر ابن عدی صحابه گرامی حضرت رسول اکرم (ص) توسط مقامات محترم کمیته بین المللی صلیب سرخ و اعلام آمادگی آنان برای همکاری در زمینه بازگرداندن پیکر شریف ایشان از طریق بررسی امکان شناسایی ربایندگان جسد و ترغیب آنان بدین امر، از این اقدام صلیب سرخ قدردانی می نماییم.

اجلاس سه جانبه ایران، عراق و کمیته بین المللی صلیب سرخ برای کشف پیکرهای به جا مانده از شهدای جنگ تحمیلی و اجساد  سربازان عراقی از روز دوشنبه در شهر ژنو آغاز شد.

دو شهید گمنام فامیل شدند

هویت یکی از شهیدان گمنام مدفون در مسجد فائق تهران شناسایی شد، این شهید با شهید حسین عرب نژاد که در همین محل مدفون است و پیش از این هویتش مشخص شده بود پسرعمو و از اهالی شهر خانوک هستند.

به گزارش مشرق به نقل از ایکنا،به تازگی در بررسی شواهد و مدارک موجود، محل دفن شهید والامقام و مفقود الجسد «عبدالحسین عرب نژاد» که در سال 1367 در منطقه شلمچه به شهادت رسیده است، شناسایی شده و هویت نامبرده با دومین شهید گمنام مدفون در زیارتگاه شهدای «مسجد فائق تهران» تطبیق داده شده است.

 نکته عجیب و قابل تأمل این است که قبر عبدالحسین در کنار قبر پسرعمویش شهید «حسین عرب نژاد» که در سال 1361 در همان منطقه شلمچه به شهادت رسیده، قرار گرفته است که محل دفن حسین عرب نژاد، چند سال قبل در مسجد فائق تهران شناسایی شد.

حسین، فرزند حاج اکبر عرب نژاد و فاطمه اسدی و عبدالحسین فرزند مرحوم حاج مختار عرب نژاد و زهراسادات مهدوی است. این دو شهید متولد شهر خانوک استان کرمان هستند.

این شهر به نسبت جمعیتش طی هشت سال دفاع مقدس شهیدان زیادی را تقدیم اسلام کرده است و بسیاری از اهالی این شهر، افتخار جانبازی را نیز دارند. مرحوم حاج مختار عرب نژاد، خود یکی از رزمندگان و از افتخارات اهالی شهر خانوک است که سال گذشته به رحمت ایزدی پیوست. مادربزرگ شهید عبدالحسین عرب نژاد، معلم قرآن بسیاری از نوجوانان و زنان این شهر بوده است که اهالی شهر خانوک یادگیری قرآن را مدیون این بانوی بزرگ می دانند.

 گلزار شهدای شهر خانوک مملو از شهدایی است که از خاندان های عرب نژاد، اسدی و مهدوی است که سرداران حمید، عباس و محمدحسین عرب نژاد از جمله این شهیدان والامقام هستند.
شهر شهیدپرور خانوک در 55 کیلومتری شمال استان کرمان واقع شده است. این شهر به شهیدآباد استان کرمان معروف است. نسبت به جمعیت، رتبه دوم بیشترین شهید را در کشور دارا است. این شهر 58 شهید را در دل خود جای داده است. سرداران شهیدی همچون شهید حاج حسین اسدی، شهید عباس عرب نژاد، شهیدحمید عرب نژاد، شهید عباس عرب نژاد ازجمله آن هستند. یادواره شهدای این شهر هرساله در روز اربعین حسینی برگزار می شود که یکی از باشکوه ترین و از اولین یادواره ها در سطح کشور محسوب می شود که اولین آن در سال 1367 برگزارشد.(برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی شهدای خانوک)

این گزارش حاکی است، مراسمی شب گذشته، 12 اردیبهشت ماه با حضور خانواده این دو شهید، جمعی از اهالی شهر خانوک که در میان آنان دیگر مادران شهید شهر خانوک حضور داشتند، اهالی محله خیابان ایران و همرزمان این شهیدان در گردان های 414 و 408 لشکر 41 ثارالله در مسجد فائق تهران برگزار شد.

گفتنی است، مسجد فائق به نشانی تهران، میدان شهدا، خیابان شهید فیاض بخش واقع شده است. در این مسجد پنج شهید به خاک سپرده شده اند که هویت دو تن از آنان شناسایی شده است.

نماهنگ تفحص

دانلود قسمت اول

دانلود قسمت دوم

نماهنگ انتظار

دانلود

شقایق

"ای شقایق‏های آتش گرفته، دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را در خود دارد؛ آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید."

فکه شمالی-منطقه عملیاتی والغجر یک -۹۲/۲/۹

مداحی(شهدا تو کویر دلامون بارونند)

دانلود

یاد مشک حضرت ابوالفضل(ع)

به نقل از فارس، قصه از دیدار با یک مادر شهید شروع شد؛ مادر شهیدی که می‌گفت: «30 سال است از پسرم بی‌خبرم»؛ مادر شهیدی که هر زنگ تلفن یا در قلبش را به تپش می‌انداخت، اسم احمد که می‌آمد، یاد آخرین حرف‌هایشان در آخرین اعزام می‌افتاد.

ـ مامان، من می‌روم و دیگر برنمی‌گردم.

ـ تو که همیشه همینو می‌گی اما برمی‌گردی!

ـ نه این دفعه مطمئنم برنمی‌گردم.

این مادر 30 سال انتظار کشید، نمی‌دانم چه حرف‌هایی را شبانه در گوش قاب عکس احمد زمزمه کرد که بالاخره احمد در ایام شهادت حضرت زهرا(س) به آغوش مادر بازگشت. 

پدر و مادر شهید احمد صداقتی

او بالاخره آمد، چه شهادتی و چه آمدنی! مانند حضرت ابوالفضل(ع) شهید شد، در ایام میلاد رسول اکرم(ص) پیکرش تفحص شد و در ایام فاطمیه بر شانه‌های مردم نشست.

برای نحوه تفحص این شهید، به سراغ «حاج جعفر نظری» از جستجوگران نور در منطقه شرهانی رفتیم؛ او  حرف‌های جالب و خواندنی را از روزی که این شهید و شهید دیگری که ابوالفضل نام داشت پیدا شدند، برای‌مان روایت کرد.

 

قمقمه آب شهید که بعد از 30 سال آب داشت

* تفحص شهیدی به نام ابوالفضل

عملیات محرم در 3 مرحله صورت گرفت؛ مرحله اول در محور زبیدات، مرحله دوم در جبل‌ حمرین و مرحله سوم، مرحله‌ای بسیار مهم و حساس بود که از نقطه صفر مرزی به طرف خاک عراق و ارتفاعات بسیار مهم 178 و 175 اجرا شد.

شاید این دو قله بلندترین قله‌هایی هستند که اهمیت نظامی بالایی برای دشمن و نیروهای خودمان داشت؛ بر همین اساس دو طرف تلاش می‌کردند این ارتفاعات را از دست ندهند؛ لذا در این منطقه عملیات طی 10 روز انجام گرفت.

این ارتفاعات چندین بار هم دست به دست شد؛ تعداد زیادی از نیروهای لشکر 14 امام حسین(ع) و یگان‌های دیگری از قمر بنی ‌هاشم(ع) در این منطقه درگیری تن به تن داشتند لذا پیکرهای تعدادی از شهدای این عملیات در منطقه ماند. بعد از عملیات، گروه تفحص تلاش کرد تا پیکرهای مطهر این شهدا را به خانواده‌هایشان بازگرداند؛ اما با توجه به اینکه طی چند سال گذشته، تجهیزات مهندسی برای یافتن پیکر شهدا ضعیف بود، تعدادی از شهدا در ارتفاعات 178 مانده بودند.

تجهیزات الان نسبت به گذشته بهتر شده است؛ لذا به دستور سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین کار را با همراهی گروه چهار نفره روی ارتفاعات 178 آغاز کردیم.

ارتفاعات 178، نزدیک‌ترین نقطه به کربلای معلی است؛ خودبه خود هر کسی روی این ارتفاعات قرار می‌گیرد، انگار حرم آقا امام حسین(ع) روبه‌روی اوست.

بین گروه‌مان قرار گذاشتیم تا هر موقع روی این محور کار می‌کنیم، در ابتدا به طرف کربلا بایستیم، دست روی سینه بگذاریم و به امام حسین(ع) سلام کنیم.

در یکی از عملیات‌های تفحص که در آستانه میلاد پیامبر اکرم(ص) بود، وقتی روی ارتفاعات قرار گرفتیم، به رسم معمول دست روی سینه گذاشتیم و گفتیم: «السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین و علی ابوالفضل العباس(ع) اخی‌ الحسین(ع)» کار را شروع کردیم.

بعد از طی کاوش در چند تا از سنگرها، به نقطه‌ای رسیدیم؛ پاکت بیل مکانیکی (دهانه بیل مکانیکی که زمین فرود می‌رود) بالا آمد؛ قبل از اینکه شهیدی را ببینم، شاهد جاری شدن آب زلال از داخل پاکت بیل روی زمین بودیم. خیلی تعجب کردیم آنجا که چشمه آبی نبود، در آن سراشیبی هم نمی‌شد، آب نگهداری کرد؛ آب در حدی جریان داشت که تا رفتم، دوربین عکاسی بیاورم و از صحنه عکس بگیرم، این جریان آب ادامه داشت.

بیل مکانیکی را پایین آوردیم؛ دیدیم پاکت بیل مکانیکی به قمقمه آبی که روی کمر شهید بود، برخورد کرده و در این قمقمه باز شده بود؛ قمقمه مربوط به شهیدی بود که سال 61 در عملیات محرم به شهادت رسیده بود. این قمقمه از سال 61 تا 91 که 30 سال و چند ماه می‌گذرد، سالم مانده بود؛ آبی زلال و پاک.

شهید را پایین گذاشتیم، وقتی مدارک او را بررسی کردیم، دیدیم نام آن شهید «ابوالفضل» است. این نشانی بود که ما را به یاد مشک حضرت ابوالفضل(ع) می‌انداخت.

پیکر و دست مصنوعی شهید احمد صداقتی بعد از 30 سال

 * شهیدی که با دست‌های قطع شده و فرق شکافته تفحص شد

حرکت بعدی را شروع کردیم؛ به دومین، سومین و چهارمین پیکر شهید رسیدیم. در زمان تفحص چهارمین شهید، وقتی پاکت بیل بالا آمد، در ابتدا با یک دست مصنوعی مواجه شدیم؛ دست آن شهید از کتف تا انگشتان مصنوعی بود که داخل اورکتش دیده می‌شد.

شهید را پایین گذاشتیم؛ دست دیگر این شهید در عملیات محرم قطع شده بود؛ مدارک او را بررسی کردیم، نامش «احمد صداقتی» از لشکر 14 امام حسین(ع) اصفهان بود.

پیکر شهید احمد صداقتی

 در پیکر شهید صداقتی هم چند نشانه از آقا ابوالفضل العباس(ع) پیدا کردیم؛ اینکه دو دست شهید قطع شده بود و سر ایشان هم از فرق شکافته شده بود.

این هم نشانی از آقا ابوالفضل(ع) است که دو دست مبارکشان در روز عاشورا قطع شد و عمود آهنین بر فرق مبارکشان فرود آمد؛ هم اینها نشانه سلام به آقا ابوالفضل(ع) در ابتدای کار بود.

شهید احمد صداقتی ارادت خاصی به آقا ابوالفضل(ع) داشت؛ او در عملیات محرم فرمانده گردان امام جعفر صادق(ع) بود؛ در حین عملیات، فرماندهی گردان حضرت زهرا(س) هم به دلیل درگیری شدید و شهادت رزمندگان این گردان، به شهید صداقتی واگذار ‌کردند.

...  امان از دل مادر!



بر ضریح تازه ات کی میرسانی دست من ؟

عشقی که هست در شبکه های این ضریح

من را کشانده پیش شما پای این ضریح

نایب الزیاره همه هستم


دیداری عاشقانه بعد از 27 سال

خبرگزاری فارس (باشگاه توانا) ـ عالم ملکی: کوچه‌ای پر از بوی باران، پلاکاردهای رجعت شهید بعد از 27 سال روی دیوار یک محله، حجله‌ای بر سر کوچه برای پرستوی مهاجر، رخساری رنگ پریده، دلی بی‌تاب و نگاه آرام یک مادر به قاب عکسی که سال‌ها دلتنگی‌هایش را با آن درمیان می‌گذاشت. 

این روزها محله خانی‌آباد نو عطرآگین شد بر حضور یک شهید تازه از سفر برگشته، شهیدی که 27 سال پیش رفت تا دوباره برگردد اما شب و روز را از مادر گرفت، روزی برگشت که مادر قد خمیده شده و چشم‌های منتظرش بر کبودی نشسته.

پای حرف‌های «قیزتمام قاسمی» مادر سرباز شهید «داود امامی» می‌نشینیم؛ این مادر شهید با زبان شیرین آذری گوشه‌ای از آن همه روز انتظار را روایت می‌کند.


تصویر اول اسلحه در دست شهید «داود امامی»


مادر شهید «داود امامی»

* آغاز دلتنگی‌ها برای آمدن داود از سفر

داود را در فروردین 1365 بدرقه کردیم و به جبهه اعزام شد؛ یک ماه از داود خبر نداشتیم؛ او حتی یک نامه هم ننوشت؛ من و پدرش خیلی دلتنگ بودم؛ ابوالفضل از جبهه برگشت اما بازهم خبری از داود نشد؛ آن موقع موبایل و تلفن نبود. هر روزی که او می‌رفت چشم به راهش بودم؛ همان روزها پسر خواهرشوهرم هم شهید شد، او را آوردند.

عید فطر بود، به نیت اموات حلوا و «فتیر» درست کردم؛ دیدم روستای‌مان شلوغ شده است. پسربزرگم می‌خواست به چابهار برود تا کار کند. او گفت: «اگر هوا خیلی گرم بود برمی‌گردم وگرنه مشغول کار می‌شوم».

او صبح رفت و غروب برگشت به خانه؛ دیدم از شدت ناراحتی رنگش کبود است.

ـ پسرم، برایت چای بیاورم یا آب؟

یک لیوان آب بیاور.

بابای بچه‌ها هم خواب بود.

ـ مادر، خواهرم هم از تهران به اینجا می‌آیند.

ـ چرا؟

ـ می‌آیند برای عید دیدنی.

پدر شهید از خواب بلند و گفت: «خانم باور کن یک اتفاقی افتاده است».

اقوام و آشنایان می‌دانستند که داود شهید شده است؛ در خانه نماندم به منزل همسایه‌مان رفتم؛ همین طور که از حرف می‌زدیم، گفتم: «راستی چرا برای دخترت عروسی نمی‌گیرید و او را به خانه‌اش بفرستید؟» او گفت: «آخر شهید می‌آورند، الان خوب نیست عروسی بگیرم. از زنجان یک تیپ هم به جبهه رفتند». وقتی این حرف را زد دلشوره گرفتم و نتوانستم در آنجا بنشینم.

بعد از ساعتی، پسرم آمد.

ـ خبر دادند که داود شهید شده است.

ـ پس پیکرش کو؟!

ـ دیده‌اند شهید شده، اما پیکرش در منطقه‌ای بود که به دست‌شان نرسیده.

شهید داود امامی

 * اولین خوابی که از پسر شهیدم دیدم  

روز هفتم شنیدن خبر شهادت داود، در خواب دیدم که او آمد؛ کلاه سرش بود. گفتم: «پس کجا بودی؟» بلند شدم تا او را بغل بگیرم، از خواب پریدم. فریاد زدم و از خواب پریدم؛ بچه‌ها گفتند: «چی شده؟» گفتم «داود آمد و الان هم رفت جلوی در» همه آنها با دیدن این حال و روز من گریه کردند.

3ـ2 بار پسرم را در خواب دیدم؛ می‌دیدم با لباس سربازی‌اش آمده است، می‌گفتم: «کجا بودی؟» می‌گفت: «آمدم سر بزنم و بروم» بعد می‌رفت.

* همدردی اهالی روستا

تمام دوستان و آشنایان به منزل ما آمدند؛ ساک داود را هم آورده بودند اما به من نشان ندادند؛ خیلی مهمان داشتیم؛ من در موقعیتی نبودم که نان درست کنم، زنان روستا نان می‌پختند، ماست درست کردند و می‌آوردند در خانه‌ ما می‌گذاشتند.

بعد از مراسم پشت بلندگوی مسجد اعلام کردم که «هر کس چیزی آورده است، بیاید و پولش را بدهم». مردم اعتراض کردند که «پسر تو به خاطر ما از جانش گذشت، شب و روز بی‌خوابی کشید، آن وقت ما بیاییم پول نان و ماست از شما بگیریم؟!».

تا روز هفتم در زنجان بودیم؛ مراسمی هم در تهران و منزل خواهرش برای داود گرفته شد.

* شایعه‌هایی که دلواپسی‌ام را بیشتر می‌کرد

بعد از این جریان چندین بار به ما خبر می‌دادند که داود در فلان جا مجروح است، اسیر است، یا پیکرش پیدا شده؛ چون پیکر او را ندیده بودم باور می‌کردم؛ بچه‌هایم را می‌فرستادم تا خبر از داود بگیرند. بچه‌هایم هم از این انتظار و اینکه بتوانم خبر از داود بگیرم، نگران بودند.

ابوالفضل پسر بزرگم گفت: «مامان تو را به ابوالفضل(ع) این قدر حرف کسی را باور نکن، بچه‌ها را به این طرف و آن طرف نفرست!».

با این حال هر کسی که از جبهه می‌آمد به دیدنش می‌رفتم و می‌گفتم: «خبری از داود ندارید؟» باز هم ناامید برمی‌گشتم به خانه. روزهایم همین طور گذشت.

 

نفر نشسته، شهید داود امامی

* هر بار شنیدن صدای در خانه، قلبم را به تپش می‌انداخت

سال‌ها از داود خبر نداشتم؛ اگر کسی در خانه را می‌زد، قلبم به تپش می‌افتاد، پیش خودم می‌گفتم: «خدایا چه خبر شده است؟ الان از داود خبری آوردند؟» وقتی کسی می‌آمد و درِگوشی حرف‌ می‌زد، می‌گفتم: «خدایا این چه حرفی دارد می‌زند» هر روز پیش خودم می‌گفتم: «خدایا پسرم اسیر شد؟ او را زنده زنده دفن کردند؟!».

مادرم دیگر، کلی فکر و خیال به سرم می‌زد.

* آمدن اسرا، امیدی دیگر برای من بود

وقتی که خبر آمدن اسرا را از عراق دادند، از صبح تا شب رادیو را کنار گوشم می‌گذاشتم تا خبری از داود بگیرم؛ چند روز بعد پسرم ابوالفضل آمد و رادیو را گرفت و گفت: «بس است دیگر، مادرم، خودت را داری می‌کُشی». چند روز بعد هم خبردار شدم تمام اسرا برگشته‌اند و آن موقع بار دیگر امیدم ناامید شد.

در روستایمان یک نفر اسیر داشتیم که به ایران برگشت؛ تمام مردم روستا به استقبالش رفتند؛ او را روی شانه‌هایشان گذاشته بودند. به سراغش رفتم.

ـ از داود من خبر داری؟

ـ اصلاً خبردار نشدم، مگر می‌گذاشتند بتوانم از او خبری بگیرم.

بعد از آن چند اسیر آمدند از همه آنها می‌پرسیدم که «تو را به خدا بگویید از داود خبری ندارید؟»

اما خبری نشد که نشد.

یکی از دوستان به من گفت: «عکس داود را بده می‌خواهم به عراق بروم، ببینم می‌توانم سراغی از او بگیرم». عکس داود را دادم، منتظر ماندم تا او از عراق بیاید. دست‌های او هم خالی بود و خبری از داود نداشت.

* پدر داود چشم‌انتظار از دنیا رفت

وقت دلتنگی‌هایم جلوی در می‌رفتم، نگاهی به اطراف و جاده‌ها می‌انداختم؛ می‌آمدم گریه می‌کردم؛ پدر بچه‌ها همه‌اش می‌گفت: «خانم، خدا کریم است؛ آخر چرا این طور خودت را اذیت می‌کنی؟» او مرا تسکین می‌داد؛ یک وقت‌هایی هم که خودش دلتنگ می‌شد، می‌گفت: «حداقل یک نامه هم از داود نیامد که ببینم چه شده»؛ او هم خیلی دلتنگی می‌کرد تا اینکه 5 سال پیش در روستای‌مان با چشم‌های منتظر به رحمت خدا رفت.

* دیداری عاشقانه بعد از 27 سال

بالاخره با خودم کنار آمدم و گفتم: «خدایا! داود هر جا هست او را به من برسان تا از این چشم به راهی راحت شوم»؛ قبل از خبر آمدن داود در خواب دیدم آقای خمینی با پسرش در مسجد نشسته‌اند. داخل مسجد شدیم، از جلوی در مسجد آب جاری بود. یک نفر می‌گفت: «از گهواره‌ای که در کنار مسجد است مراقبت‌ کن، آن گهواره برای توست. گهواره را در آغوش گرفتم». 

بعد از آن همسرم را در خواب دیدم که یک کیسه قند گرفته و آورد.

ـ این قندها را خرد کن، مهمان داریم.

ـ تو کجا می‌روی؟

ـ می‌روم باغ را آبیاری کنم.

در منزل دخترم مهمان بودم که پسرم همان روز آمد و خبر داد پیکر داود پیدا شده است؛ مرا به معراج شهدا بردند؛ آنجا پیکر پسرم را شناسایی کردم؛ لباس‌هایی که خواهرش برایش گرفته بود، بر تن داشت؛ جای ترکشی هنوز در سرش مشاهده می‌شد؛ گلوله‌ای به پیشانی‌اش اصابت کرده بود؛ از پیشانی‌اش و جایی که گلوله خورده بود، بوسیدم. پلاک داشت و وسایلش همراهش بود؛ پیراهنش پوسیده نشده بود؛ یک تکه از آن را کندیم تا در قاب عکسش بگذاریم.

معراج شهدا

وقتی در معراج بودیم، خیلی‌ها التماس دعا داشتند و من هم گفتم انشاءالله خداوند یاورتان باشد.

* داود قربانی راه حضرت ابوالفضل(ع) شد

داود خیلی خوب بود؛ هر جا که خوابیده، خدا از او راضی باشد؛ نمازگزار بود، آرام حرف می‌زد، با کسی کاری نداشت، اهل دعوا نبود، مسجد می‌رفت، البته همه بچه‌هایم خوب هستند. من افتخار می‌کنم داود این طور شهید شد و اکنون هم برگشته است؛ او قربانی راه حضرت ابوالفضل(ع) شد.

 

شهید داود امامی در جبهه

من از بچه هایم نرنجیدم، ان‌شاءالله بهشتی شوند و با علی‌اکبر(ع) و علی‌اصغر(ع) همنشین باشند.

* حرف ‌آخر

27 سال پیش در چنین ایامی داود رفته بود و در همین زمان هم برگشت؛ دیگر بعد از 27 سال راحت شدم. از بی‌خبری، نگرانی و دلواپسی.

مردم و مسئولان مراقب این انقلاب باشند، انقلابی که با خون دل خوردن بسیاری از مادران شهدا به ثمر نشست. 

کاظمین, بهشت شکیبایی

جای همه خالی ؛امشب نایب الزیاره تون بودم

بعد از این نور به آفاق دهم از دل خویش

که به خورشید رسیدیم و غبار آخر شد...

یا فاطمه، یا سیدتنا و مولاتنا! ادرکنا!



وصله‌های چادر و بوریای خانه‌ات، تمنیات و تمایلات خاکیان را به هیچ می‌انگاشت. صالحان و صدیقین و مقربان ملکوت، آرزومند خدمتگزاری خاندان خدایی‌ات بودند و بانوان برگزیده ی حق، رفت و روب آستانه‌ی خانه اهل‌بیت(ع) را تمنا می‌کردند و با این وصف، دستان مبارکت که بوسه گاه اشرف رسولان بود، از فزونی تلاش مهرآگینت پینه بسته بود.

ما «اسیر» عنایت تو هستیم و «مسکین» و محتاج شفاعتت. اینک «یتیم» هجران توییم و سیه پوش نیلوفر ساقه شکسته ی شهود؛ « و یطعمون الطعام علی حبّه مسکینا ً و یتیما ً و اسیرا». ما را نیز به طعام معرفت و محبت، میهمان کن و از زلال زمزم خیر کثیر، بنوشان ای عطیه ی عرش!

یا فاطمه، یا سیدتنا و مولاتنا! ادرکنا!

چگونه زهرا(س) الگوى امام‌زمان(ع) است؟


حضرت فاطمه زهرا(س) با هیچ حاکم ظالمى بیعت نکرد. حضرت مهدى(ع) هم بیعت هیچ سلطان ستمگرى را بر گردن ندارد.
امام زمان(ع) می فرمایند: و فِی ابْنَةَ رَسُول الله(ص) لی أُسْوَةُ حَسَنَةً[1]؛ دختر پیامبر خدا(ص) برای من الگوی نیکویی است. امام زمان(ع) در توقیعى به خط مبارک خود، بعد از دعا براى عافیت شیعیان از ضلالت و فتنه ها و درخواست روح یقین و عاقبت به خیرى آنها و تذکر به امورى چند مى فرمایند: و فِی ابْنَةَ رَسُول الله(ص) لی أُسْوَةُ حَسَنَةً؛ دختر پیامبر خدا(ص) برای من الگوی نیکویی است.
در اینکه حضرت مهدى(ع) کدام گفتار یا رفتار حضرت فاطمه(س) را سرمشق خویش ‍قرار داده اند، احتمالات فراوانى بیان شده است که در اینجا به سه مورد آن اشاره مى کنیم:
1- حضرت فاطمه زهرا(س) با هیچ حاکم ظالمى بیعت نکرد. حضرت مهدى(ع) هم بیعت هیچ سلطان ستمگرى را بر گردن ندارد.
2- شأن صدور این نامه این است که برخى از شیعیان امامت ایشان را نپذیرفتند. حضرت در جواب عملکرد آنها فرمودند: اگر مى توانستم و مجاز بودم آنچنان مى کردم که حق بر شما آشکار شود. به گونه اى که هیچ شکى بر شما باقى نماند ولى مقتداى من حضرت زهرا(س) است. ایشان با اینکه حق حکومت از حضرت على(ع) سلب شد، هیچ گاه براى باز گرداندن خلافت، از اسباب غیرعادى استفاده نکردند. من نیز از ایشان پیروى مى کنم و براى احقاق حقم در این دوران راه هاى غیر عادى را نمى پیمایم.
3- حضرت مهدی(ع) در پاسخ نامه فرموده اند: اگر علاقه و اشتیاق ما به هدایت و دستگیرى از شما نبود به سبب ظلم هایى که دیده ایم، از شما مردمان روى گردان مى شدیم.
امام زمان(ع) با اشاره به حضرت فاطمه زهرا(س) مى خواهند بفرمایند: همان طورى که دشمنان به حضرت فاطمه زهرا(س) آزار و اذیت روا داشتند و سکوتى که مسلمانان پیشه کردند، هیچ کدام سبب نشد که ایشان از دعا براى مسلمانان دست بکشند، بلکه دیگران را بر خود مقدم مى داشتند من نیز این ظلم ها و انکارها را تحمل مى کنم و از دل سوزى و دعا و راهنمایى و ... براى شما چیزى فرو نمى گذارم.

 

پی نوشت:
1- الغیبة، طوسى، ص 286، ح 245.

مراسم وداع با شهدای تازه تفحص شده / اهواز (2) ۱۳۹۲/۰۱/۲۲

مراسم وداع با شهدای تازه تفحص شده / اهواز (1) ۱۳۹۲/۰۱/۲۲

ادامه نوشته

تسبیحات حضرت زهرا(س)


دانلود کلبپ جدید تفحص

دانلود

هنوز هم حضرت زهرا(س) سیلی می خورد!!!




روز شهادت حضرت زهرا(س)یکی خدمت آیت الله بهجت عرض کرد: آقا تسلیت میگم ، به حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی زدند..

آیت الله بهجت فرمودند: الان هم به حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی می زنند عرض کردند: الان چطور به حضرت سیلی می زنند؟ 

 

آیت الله بهجت فرمودند: هر دختر شیعه با بی حجابیش یک سیلی به صورت حضرت زهرا سلام الله می زند!!

فکه یعنی عشق یعنی تشنگی!


یک نوع "احساس تکلیف" فراموش شده به روایت رهبر انقلاب

گروه سیاسی مشرق _ رهبر معظم انقلاب اسلامی که سال هاست در کنار تمامی مشغله های خود، بازدید و عیادت از خانواده های شهداء را در دستور کار خود قرار داده اند، در روز پاسدار و مصادف با ولادت حضرت سیدالشهداء توصیه مهمی را به تمام مسئولین و همچنین مردم کردند که به مرور آن می پردازیم.

مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران در سال 90 مصادف با روز پاسدار فرمودند:
«يكى از كارهاى خيلى لازم می دانم، اين است كه به خانواده‌هاى شهدايتان رسيدگى كنيد. رسيدگى هم مهمترينش و بهترينش عبارت است از تلطف و احوالپرسى و خبرگيرى؛ همه‌اش كمك نيست، خيلى‌ها هم به كمك احتياج ندارند؛ اما به محبت و ملاطفت و همراهى و همدلى، همه احتياج دارند؛ از بالا تا پائين همه دوست ميدارند كه مورد ملاطفت قرار بگيرند. بعضى از شهداى سرافراز ما بحمدالله شهرت همگانى دارند، همه اينها را ميشناسند؛ خيلى‌ها هم هستند كه نه، پيش اهل آسمانها البته مشهورند؛ آنها را ملائكه‌ى خدا خوب ميشناسند؛ اما در بين ماها، شايد خيلى معروف نيستند؛ به اينها بپردازيد، سراغ اينها برويد و اميدواريم ان‌شاءالله دوستان يك عملكرد منسجم و مدونى در اين زمينه پيش‌بينى كنند.»























































معراج شهدای اهواز۹۲/۱/۱۵

مشایعت فرزندان ام الشهداء صدیقه کبری سلام الله علیها

مصاحبه خبری/ سردارباقرزاده:
هم زمان با سالروز شهادت حضرت زهرا(س) ۲۵ فروردین ۱۳۹۲ پیکر مطهر ۱۷۶ شهید تازه تفحص شده داخل خاک ایران و عراق در ۲۹ استان کشور (همه استان ها بجز گلستان و کرمانشاه) تشییع و خاکسپاری خواهند شد.

از ۱۷۶ شهید تازه تفحص شده ۱۳۰ شهید گمنام و ۴۶ شهید با هویت بوده و شهدای با هویت از استان های: اذربایجان شرقی،اصفهان،تهران،خوزستان و مرکزی می باشند.
۱۷۶شهید تازه تفحص شده ای که در طول یک ماه و نیم گذشته کشف شده اند، مربوط به عملیات های: محرم، والفجر مقدماتی، والفجر یک، والفجر هشت، خیبر، بدر، کربلای ۹ و تک دشمن سال ۶۷ در انتهای جنگ می باشند.

تا کنون در ۷۸۰ نقطه از میهن اسلامی پیکر مطهر شهدای تفحص خاکسپاری شده اند. ۷۴۸ نقطه در نوبت هستند که ۱۴۳ نقطه ی در نوبت، دانشگاه هاست.

سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی گرامی باد

امام خامنه ای؛ امیدواریم به فضل پروردگار، حماسه‌ی اقتصادی و حماسه‌ی سیاسی در این سال به دست مردم عزیزمان و مسئولان دلسوز كشور تحقق پیدا كند .

معراج شهدا لحظه تحویل سال ۱۳۹۲

مراسم تحویل سال

 مراسم ویژه تحویل سال 1392 در جوار پیکرمطهر شهدای تازه تفحص شده

زمان :چهارشنبه بعداز نماز ظهر و عصر

مکان:اهواز سه راه خرمشهر -معراج شهدا


معراج شهدا اهواز 91/12/27

معراج شهدا اهواز


ادامه نوشته