خبر
پیکر مطهر شهدایی که در مرحله دهم تفحص برونمرزی در یک ماه گذشته در خاک عراق ودر منطقه دریاچه نمک فاو کشف شده اند ،روز دوشنبه ۹۲/۷/۸ساعت ۹صبح به صورت رسمی از مرز شلمچه به خاک مقدس جمهری اسلامی منتقل میگردند
پیکر مطهر شهدایی که در مرحله دهم تفحص برونمرزی در یک ماه گذشته در خاک عراق ودر منطقه دریاچه نمک فاو کشف شده اند ،روز دوشنبه ۹۲/۷/۸ساعت ۹صبح به صورت رسمی از مرز شلمچه به خاک مقدس جمهری اسلامی منتقل میگردند
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سردار سید محمد باقرزاده رئیس کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح، به مناسبت هفته دفاع مقدس با حضور در خبرگزاری تسنیم از بخشهای مختلف این خبرگزاری بازدید کرد و پس از گفتوگو با مدیران و خبرنگاران، در جریان فعالیتها و دستاوردهای این رسانه قرار گرفت.
سردار باقرزاده در گفتگو با خبرنگاران از جزئیات آخرین مذاکرات نشست سه جانبه ایران، عراق و صلیب سرخ خبر داد و گفت: آخرین مذاکرهای که چند روز پیش در اهواز داشتیم؛ نشست سه جانبهای با کمیته بینالمللی صلیب سرخ، نماینده وزارت حقوق بشر و وزارت دفاع عراق بود. در این اجلاس چند موضوع تاکید شد. اول تاکیدات ژنو در ادریبهشت ماه امسال مورد تاکید قرار گرفت که بخشی از آن عملیاتی شده و بخشی نشده است. تلاش شد بین ما و عراقیها زبان مفاهمه خوبی برقرار شود تا چیزی که تصویب میشود به درستی عملیاتی شود. روشهای موجودی که تا الان داشتیم نقد و ارزیابی، اشکلات آن بررسی و راهحلهایی پیدا شد که طبق آن عمل میکنیم.
مهمترین توافقات مربوط به تقویت منطقه فاو است
وی افزود: مهمترین توافقات این است که ما کار مربوط به منطقه فاو را تقویت کنیم. تلاشی که الان هم در فاو انجام میگیرد. چون بندر فاو در حال بازسازی است. کل منطقه عملیاتی فاو در حال کارهای مختلف بندری، جاده سازی و ...است، احتمال این که تعدادی از شهدا از دسترس خارج شوند وجود دارد. به همین دلیل ما خواستیم هماهنگی بیشتری با ما باشد تا این کار را به خوبی انجام دهیم. قبلا هم چنین فعالیتهایی را پیش بینی میکردیم اما برادران عراقی این فرصت را از ما گرفتند.
سردار باقرزاده با اشاره به اینکه هفت سال تلاش میکردیم تا بتوانیم وارد خاک عراق شویم، گفت: حالا یکی دو سال است که این امکان فراهم شده و وارد خاک عراق شدهایم و طی این مدت موفقیتهای خوبی هم به دست آوردهایم. با همه این اوصاف نیاز بود تقویت بیشتری شویم. مقداری خود عراقیها ابتدای کار تلاش کردند. بعد وقتی ما وارد شدیم و امکاناتمان را بردیم برای کار تفحص، عراقیها امکانات خود را بردند. ما خواستیم آنها امکاناتشان را برگردانند و کار را تقویت کنند تا متوقف نشود. چون واقعا اجساد عراقی که پیدا میکنیم به نسبت پیکر شهدا تعداد قابل توجهی است. در همین فاو گاهی به ازای یک شهیدی که پیدا میکنیم، پنج جسد عراقی پیدا میشود. عراق 55 هزار مفقود در داخل خاک خود دارد که باید آنها را پیدا کند، اما ما داریم این کار را انجام میدهیم. هم شهدای خود و هم اجساد آنها را پیدا میکنیم. ما از عراق خواستیم زمینه ورود ما به جزایر اروند را فراهم کنند، در جزایر مجنون فعالیتهای نفتی توسط شرکتهای هلندی و فرانسوی در حال انجام است و در این رابطه باید رفع موانع شود.
رئیس کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در مورد برنامه تبادل پیکرهای شهدا با اشاره به اجلاس اخیر گفت: در این اجلاس توافق شد هشتم مهرماه 1392 در مرز شلمچه برنامه تبادل پیکرهای شهدا با اجساد عراقی را داشته باشیم تا آمار آخرین گروه شهدایی که پیدا کردیم را در این روز اعلام کنیم. همچنین در این نشست جدول زمانبندی فعالیتها را مشخص کردیم. قرار شد در مورد نحوه کار در کردستان عراق، بازدید از قبرستانهای آن صورت گیرد که احتمالا شهدای معسکرات و کسانی که در اردوگاهها به شهادت رسیدهاند در آن دفن شدهاند. بخشی از آن در گذشته تحویل ما شد اما بخشی از آن پیدا نشد که باید ردیابی شود. اطلاعات ما حاکی از این است که برخی اسرای ما که به زور تحویل سازمان منافقین داده شده و در آنجا به شهادت رسیده بودند، در پادگان اشرف دفن شدند و به همین دلیل خواستار جستوجو در قبرستان اشرف هستیم.
در کردستان عراق هنوز 2500 شهید داریم
سردار باقرزاده از تفحص در منطقه کردستان گفت: سال گذشته جلسه مشترکی به اتفاق عراقیها و مسئولان اقلیم کردستان در عراق داشتیم. در کردستان عراق هنوز 2500 شهید داریم که عمده آن در منطقه اطراف سد دربندی خان، اطراف ماووت و منطقه حاج عمران هستند. کردها با وجود اینکه از دوستان ما هستند و در یک سنگر جنگیدیم اما با ما همراهی چندانی نکردند و از آنها گلایهمند هستیم. امکان تفحص را برای ما در اقلیم کردستان فراهم نکردند. سال گذشته قول دادند اما به تعهدات خود عمل نکردند. ما مجددا تاکید بر تشکیل جلسهای دیگر داشتیم و از همین رو قرار است جلسهای با حضور نمایندگان وزارت حقوق بشر، مقامات اقلیم کردستان، وزارت دفاع عراق و صلیب سرخ در بغداد تشکیل شود.
راه اندازی گروه "واکنش سریع" برای مردم عراق/تقاضای ورود به منطقه الاماره و جزیره بوبیان
وی در ادامه تصریح کرد: همچنین ورود به منطقه الاماره را هم تقاضا کردیم. و خواستیم نماینده وزارت حقوق بشر در استان الاماره در جلسات ما حضور پیدا کند تا ورود ما به آن منطقه برای آینده طرحریزی شود و زمینه کار فراهم شود. در رابطه با راه اندازی گروه "واکنش سریع" برای حضور در مناطقی که مردم عراق مایل هستند به ما اطلاعاتی دهند نیز صحبت شد. که ما در چنین مناطقی حضور پیدا کنیم. مقداری هم درمورد درخواست ما از بازدید جزیره بوبیان کویت صحبت شد، احتمالی داده شده است که بخشی از شهدایی که در عملیات والفجر 8 و کربلای 4 به شهادت رسیدهاند، بر اثر جریان آب بر سواحل جزایر بوبیان منتقل شده و ممکن است اثراتی در سواحل پیدا شود. خواستار یک بازدید میدانی از آن منطقه شدیم و قرار شد این از طریق وزارت خارجه به صلیب سرخ منتقل شود.
باقرزاده افزود: در مورد حمایت صلیب سرخ در حوزه فنی هم درخواست و تاکید کردیم که همه اینها جزء مفاهیمی بود که در نشست اخیر مطرح شد و تلاش میکنیم این موارد را عملیاتی کنیم. بحث انتقال پیکر خلبانانی که از آنها اطلاعاتی رسیده که در کجا دفن شدند باید اخبارش پرورش یابد و به نتیجه قطعی برسد. در مجموع در روال کارهای تفحص رو به جلو هستیم ولی سرعت باید بیشتر شود.
تعیین نمایندگان کمیته مفقودین در استانها/نیروهای متخصص در حوزه مهندسی رزمی اعلام آمادگی کنند
رئیس کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به اعلام علاقه مندی مردم برای شرکت در فعالیتهای تفحص گفت: با تصویب رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، سردار سرلشگر فیروزآبادی نمایندگانی را در استانها به عنوان نماینده کمیته مفقودین تعیین کردیم. تا در کنار مجموع کارهایی بر عهدهشان گذاشته شده است، هماهنگی دستگاهها در بخش خصوصی و مردمی برای پشتیبانی از فعالیتهای کمیته مفقودین نیز مد نظرشان باشد. ما بر اساس اینکه بسیاری از مردم علاقهمند هستند کاری برای شهدا انجام دهند برنامه ریزیهایی کردهایم. برخی از مردم برای حضور فیزیکی اعلام آمادگی کردند و برخی هم برای کمک مالی؛ ما بر روی تامین دستگاههای مهندسی مورد نیاز متمرکز هستیم تا از کمک مردم علاقهمند هم در این زمینه استفاده کنیم. به همین منظور برای استانها سهمیهای گذاشتیم. بیل مکانیکی، بولدوزر دی 5 و دی6، لودر و کمرشکن نیاز ضروری در عملیات خاکی تفحص است.
در عراق فرصت خوبی برای کار تفحص به دست آمده است. اگر آن را سرعت ببخشیم و از عملیات عمرانی عراق عقب نمانیم، موفقتر خواهیم بود. لازمهاش این است که نیروهای متخصصی که در حوزه مهندسی رزمی سابقه دارند مانند بچههای جهاد و تخریبچیهای زمان جنگ که وارد هستند و میتوانند حداقل شش ماه برای کمک به ما اعلام آمادگی کنند، به نمایندگی در استانها مراجعه کنند. این نمایندگان با اداره کل بنیاد حفظ آثار هم در ارتباط هستند. به مراکز سپاه هم میتوانند مراجعه کنند و از طریق این واحدها برای کمک تخصصی نیروی انسانی ثبت نام کنند.
تفحص؛ از حیث ظاهر آخرین بخش دفاع مقدس هشت ساله است/مردم برای خرید دستگاهها و امکانات کمک مالی کنند
وی افزود: تفحص آخرین حلقه و بخش دفاع مقدس هشت ساله از حیث ظاهر است. چون همه بخشهای ظاهری جنگ ما تمام شده است، رزمندهها و فرماندهان بازگشتهاند اما شهدا هنوز برنگشتهاند. انتقال شهدا به لطف پروردگار ادامه پیدا کرده است. این مقطع پایانی دفاع مقدس برای آنانی که نتوانستهاند در زمان جنگ ادای دین کنند، یک فرصت است. خدا این فرصت را فراهم کرده که ادای دین کنند. اگر کسانی از شرکتها، بخشهای خصوصی و خیرین قادرند تا همکاری کنند و این دستگاهها و امکانات را خریداری کنند و مثل زمان جنگ از محل نماز جمعه به منطقه عملیاتی اهواز به پادگان جستجوی محمودوند منتقل کنند، این کار را انجام دهند. امکانات موجود کافی نیست و ما میخواهیم کار جستجو شتاب بیشتری پیدا کند.
شهید علی طلعتی از
شهدای هشت سال دفاع مقدس بخش اشکنان از توابع شهرستان لامرد است که پیکر
مطهر این شهید تاکنون به عنوان جاویدوالاثر به شمار می آمد. بدن پاک او که
در زمان شهادتش 23 ساله بوده، پس از گذشت 25 سال از شهادتش با تلاش گروه
های تفحص در منطقه فاو (عراق)مورد شناسایی قرار گرفته است.
پدر این شهید سالها پیش دارفانی را وداع گفت، اما انگار چشمان مادر رنج
کشیده اش حاضر نبود بدون دیدن حداقل خبر یا آثاری از جوانش بسته شود. امروز
این انتظار 25 ساله به پایان و قهرمان فاو، به آغوش خانواده اش بازگشته
است.
*وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون
گمان مبرید آنهایی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه زنده هستند و نزد خدای خویش روزی می گیرند.
با سلام و درود فراوان به امام زمان (عج) و سلام بر امام امت این اسطوره
تقوا و مقاومت و سلام بر سرور شهیدان حسین (ع) و سلام بر تمامی شهدای به
خون خفته صدر اسلام تا کنون بخصوص شهیدان جنگ تحمیلی، اینجانب علی طلعتی
فرزند محمد جعفر طلعتی ساکن دهستان مرکزی اشکنان چون عزم سفر به سوی جبهه
های نبرد حق علیه باطل دارم مصلحت را دراین می بینم که سخنی چند داشته باشم
با امت حزب ا… ایران بویژه امت شهید پرور اشکنان. قبل از هر چیز خدای را
سپاسگذارم که به من توفیق خدمت نمودن به اسلام آن هم جهاد با کافران به من
عطا نمود آری این دنیای بی وفا که به گفته مولا علی (ع) بی ارزش است و فقط
زرق و برگ آن انسانها را به طرف خود می کشد من در این موقعیت حساس و سرنوشت
ساز این دنیا را طلاق می دهم و بسوی شهدا می روم و با رزمندگان همدوش و به
سوی کربلای معلا رهسپار می گردم پیامم به امت حزب ا… ایران بخصوص امت شهید
پرور اشکنان این است که امروز وقت امتحان است و باید این امتحان بزرگ الهی
را پشت سر گذاشت، مبادا حسین زمانتان ، پیر جماران را تنها بگذارید گوش به
فرمان او باشید و به طرف میادین نبرد رهسپار گردید . دنباله رو خون شهیدان
باشید و بدانید که مسئولیت بزرگی بر گردن شما دارند . امروز دگر بار
عاشقان عزم سفر می کنند و دل بر خدا می بندند و در معراج خونین به نماز می
ایستند و در نماز با معشوق عاشقانه سخن می گویند . مردم حزب ا… و شهید پرور
اشکنان گر چه من دورانی از عمر کوتاهم را در زندان سپری کردم ولی چهره ام
دگرگون شد و سینه ام مالامال عشق به خدا . پدر و مادر و برادران و خواهران
که در ایام زندگی من رنج بسیار کشیدید و سختیها تحمل کردید و باید به بزرگی
خودتان مرا ببخشید و حلال کنید که من نتوانستم که لا اقل شمه ای از زحمات
شما بخصوص مادر پیرم را جبران کنم ، امیدوارم فردای قیامت بتوانم از شما
قدردانی نمایم.
پدر عزیز و مادر پیرم و خواهر و برادرانم برای من خودتان را افسرده و
ناراحت نکنید و به یاد مصیبتها و دوران پر ماجرای کربلا و بیاد حسین (ع)
این بزرگ مرد تاریخ گریه کنید. که با لب تشنه سر از بدنش جدا کردند مادر و
خواهرانم زینب وار باشید و صابر که خداوند با صبرکنندگان است و بدانید که
این دنیا جای ماندن نیست و همه باید از اینجا بروند و بسوی آخرت هجرت
نمایند.
پدر و مادر و برادر و خواهرانم چنانچه کسانی بودند که برای من حرفی زدند و
چیزی گفتند به آنها چیزی نگویید و بگذارید هر چه می خواهند بگویند چون من
راضی نیستم کسی از من ناراحت شود . من شهادت و مرگ سرخ و جان دادن در راه
خدا را با آغوش باز پذیرفته ام و برای من نعمتی است که در آخرت از آن
بهرمند خواهم شد . آنهایی که تا به حال به جبهه نیامده اند برخیزند و به
این دانشگاه بزرگ الهی رهسپار گردند و خدا را ، مومنان خدا را در جبهه با
چشم دل ببینم از خواب غفلت به در آیید که ناگهان پشیمان خواهید شد. بیایید
به میدان نبرد و چون علی (ع) و حسین(ع) پیکار کنید و یزیدان را به زباله
دان تاریخ بسپارید . که اسلام و منافع مسلمین در خطر است از نماز دست
برندارید و سنگر های عبادی سیاسی نماز جمعه را پر کنید و از اختلافات و دو
دستگی دور شوید و قدر یکدیگر را بدانید که این دنیا به شما وفا نخواهد کرد .
مرا در گلزار شهدا اشکنان در کنار و نزدیکی قبر شهید عزیز عیسی طلعتی دفن
نمایید . از کسانی که در مراسم تشییع جنازه و سومین روز و هفتمین روز و
چهلمین روز من شرکت می کنند کمال تشکر و قدردانی را دارم . والسلام
ارادتمند یک یک شما علی طلعتی



سایت داراب آنلاین- اگر دارابی باشید و از خیابان سید جمال الدین اسدآبادی داراب عبور کرده باشید فروشگاه لوازم صوتی رمضان پور را دیده اید. حاج احمد را می توان در اکثر برنامه های فرهنگی، هنری و مذهبی شهرستان پای سیستم صوتی پیدا کرد.
احمد رضا رمضان پور در سال 1348 در داراب متولد شد ودر سال 1365 با 100 نفر از دانش آموزان هنرستان فنی 17 شهریور از طریق سپاه محمد رسول ا... به مناطق جنگی اعزام شد.حاج احمد در زمان اعزام 17 سال بیشتر نداشت.
وی با وجود جراحت در عملیات کربلای چهار و بعد از بهبودی نسبی، خود را به عملیات کربلای پنج رساند و از ناحیه سر، دست و پا دچار 60 درصد جانبازی شد. حاج احمد شهادت را نیز تجربه کرده است!
مسیح ریحانی مسئول سرویس "افلاکیان دارابی" و آرش خواجوی خبرنگار/ عکاس سایت داراب آنلاین پای صحبت های حاج احمد نشسته اند که در ادامه می آید.
در چه عملیات هایی شرکت کرده اید؟
در عملیات کربلای چهار و پنج شرکت کردم. در عملیات کربلای چهار به عنوان فرمانده دسته بودم و به دلیل لو رفتن معبر، ایران نتوانست در آن منطقه عملیاتی داشته باشد و من در همان ابتدای عملیات بر اثر موج گرفتگی از ناحیه سر و پا دچار مجروحیت شدم.
با توجه به اینکه عملیات کربلای پنج هفت روز بعد از کربلای چهار اتفاق افتاد و با وجود مجروحیت چطور وارد عملیات کربلای پنج شدید؟
بعد از مدتی که در بیمارستان صحرایی بودم بهبودی نسبی پیدا کرده و به اتفاق دوستم کورش نوابی به گردان ابوالفضل (ع) که رزمندگان دارابی در آن مستقر بودند وارد شدیم تا برای عملیات کربلای پنج آماده شویم.
در عملیات کربلای پنج چه گذشت؟
در این عملیات که فاصله ما با دشمن 25 متر بود در منطقه دریای ماهی شلمچه آغاز شد که تانک های دشمن جلو حرکت می کردند و نیروهای پیاده پشت سر آنها بودند.
وی ادامه داد: در عملیات کربلای پنج رزمنده درخشان که یکی از آرپیجی زن های ما بود بر اثر پرتاب موشک های بیش از حد آر پی جی پرده گوشش پاره شده بود و خونریزی داشت اما همچنان ادامه می داد.
نحوه مجروحیت و اینکه چگونه شهید اعلام شدید؟
در عملیات کربلای پنج بر اثر اصابت دو موشک 100 فرانسوی به خاکریزمان مجروح شدم.بعد از اصابت موشک ها به خاکریزی که من و هشت نفر دیگردر آن قرار داشتیم تعدادی شهید و من نیز دچار مجروحیت شدید از ناحیه سر، دست، پا، کمر و لگن شدم به طوری که فرمانده ما حاج علی اکبر صابریان فکر کرده بود من نیز شهید شده ام، به همین دلیل به همراه دیگر اجساد شهدا به پشت خط اعزام کردند.
وی افزود: آنها با اطمینان از اینکه من نفس نمی کشم پلاکم را نصف کرده و اسمم را به عنوان یکی از شهدا به تعاونی سپاه داراب اعلام کردند.
چطور متوجه شدند شما زنده شده اید؟
از آنجا که من لیاقت شهید شدن را نداشتم بعد از نیم ساعت که در سرد خانه بودم حاج محمد یونسی راننده اداره آموزش و پرورش داراب که آذوقه برای رزمندگان آورده بود بعد از تخلیه بار برای اطلاع از تعداد شهدای دارابی به سردخانه می رود تا به خانواده آنها اطلاع دهد.
وی در ادامه به نقل از محمد حسین یونسی می گوید: سرد خانه را باز کردم و جنازه شهیدی را ابتدای سردخانه دیدم که روی پلاستیکی که دور آن پیچیده بودند قسمت صورتش بخار جمع شده بود. به همین جهت چند بار صدا زدم بیایید که یک نفر زنده است.
این جانباز دارابی افزود: به گفته آقای یونسی در همین حین امدادگران بالای سرم آمده و از پلاستیک بیرونم آوردند. بعد از شست و شوی صورتم که بر اثر جراحات زیاد غرق خون شده بود شناسایی شدم و بعد از چند روز به خانواده ام اطلاع دادند که پسرشان زنده است.

احمدرضا رمضان پور که دقایقی مرگ را تجربه کرده است به خبرنگار داراب آنلاین گفت: بعد از اینکه من را از سردخانه بیرون آوردند حدود 12 روز بیهوش بودم و در این مدت جراحی های زیادی را در بیمارستان شهید نجاتی مشهد بر روی من انجام دادند تا اینکه به هوش آمدم و متوجه شدند من از استان فارس هستم.
وی افزود: به همین جهت خواهش کردم من را به شیراز اعزام کنند. بعد از بهبودی نسبی من را به بیمارستان نمازی شیراز اعزام کردند و در آنجا نیز به مدت یک سال نزدیک به 25 عمل جراحی روی سر و دستم انجام شد. دست راستم که بر اثر اصابت ترکش تمام اعصابش قطع شده بود بعد از عمل های متعدد بهبودی نسبی پیدا کرد.
هنوز هم ترکش در بدن شما است؟
در حال حاضر فقط 10 ترکش در جمجمه و غیر از آن ترکش هایی در لگن، ساق پا و دست راستم قرار گرفته است.
شیرین ترین لحظه زندگی شما کی بوده است؟
این جانباز 60 درصد دفاع مقدس گفت: خوش ترین و شیرین ترین لحظات من زمانی بود که در جبهه در کنار دوستان و هم کلاسی هایم بودم.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
ابتدا خدا را شکر می کنم که سلامتی ام برگشته و روی پای خودم هستم و با توجه به مشکلات جسمی که داشتم لحظه ای ننشستم. به ورزش روی آورده و چندین قله مرتفع از جمله دنا، شیرکوه، تفتان، علم کوه و چندین قله شهرستان داراب را فتح کردم. در حال حاضر نیز با وجود مشکلات جسمی و اینکه دکتر گفته بود در صورت ادامه تحصیل به دلیل وجود ترکش در سر احتمال فلج شدنم زیاد است ادامه تحصیل داده و دانشجوی فوق لیسانس الکترونیک می باشم. تمام زندگی را از ورزش و کوهنوردی دارم.
وی افزود: جانبازان مشکلات روحی و جسمی زیادی دارند به طوری که نمی توانند آن را بازگو کنند.
وی عضو طرح معتمدین معین بنیاد شهید که وظیفه سر کشی به خانواده شهدا، جانبازان و ایثارگران را به عهده دارد، مشاور فرماندار در امور ایثارگران، عضو انجمن دوستداران میراث فرهنگی، عضو هیات امنای مجتمع درمانی، فرهنگی و مذهبی بیت الزهرا (س)، عضو کمیته صوت ستاد نماز جمعه می باشد و با اداره ارشاد همکاری می کند.
توصیه شما به جوانان چیست؟
من کوچکتر از آن هستم که بخواهم توصیه ای برای جوانان داشته باشم اما برای جوانان امروز که 20 سال بیشتر ندارند و از دین و مذهب جدا هستند غصه می خورم، من به عنوان یک برادر کوچکتر خواهش می کنم که پیرو ولایت باشیم چرا که ما هر چیزی داریم از ولایت، انقلاب و شور و هیجان انقلابی است که بچه های آن زمان داشتند.

وی افزود: زمانی که روح از بدن انسان جدا می شود فقط به فکر اعمال خوب، بد و فردای قیامتش است تا بتواند به اعمالش جواب دهد، پس در این مدت کوتاه عمر بیایم کاری کنیم که جز برای رضای خدا قدمی برنداریم و هدفمان فقط خدمت به مردم باشد.
چه انتظاری از مردم و مسئولین دارید؟
ما بچه های جانباز، خانواده های شهدا و ایثارگران ممنون این انقلاب هستیم که ما را در این راه قرار داده است. هیچ چیزی از این انقلاب نمی خواهیم جز یک احترام. چرا که کاری که انجام داده ایم در راه و برای رضای خدا بوده است و پشیمان هم نیستیم و در این راه قدم برداشته ایم تا آخرین لحظه عمرمان نیز شاکر خدا هستیم و حاضریم در این راه قدم برداریم.
وی که 22 سال خدمت صادقانه در اداره آموزش و پرورش داراب را در کارنامه خود دارد در پایان می گوید: از حاج صمد حامدی که راه را به عنوان یک مربی و مدرس خوب به ما نشان داد تشکر و قدر دانی می کنم.
" تا خدا نخواهد سیبی از درختی نمی افتد "

| ||
اوّل ذوالقعده
1. ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها 2. جنگ بدر صغری 3. مرگ اشعث بن قیس
نهم ذوالقعده
1. نامه حضرت مسلم به امام حسین علیه السلام
یازدهم ذوالقعده
1. ولادت امام رضا علیه السلام
بیستم سوّم ذوالقعده
1. شهادت امام رضا علیه السلام (به روايتي) 2. جنگ بنی قریظه
بیست و پنجم ذوالقعده
1. حرکت امام رضا علیه السلام از مدینه به سوی مرو
بیست و ششم ذوالقعده
1. حرکت پیامبر صلی الله علیه و آله از مدینه برای حجه الوداع
بيست و نهم ذوالقعده
1. شهادت امام جواد علیه السلام
تتمّۀ ذوالقعده
1. صلح حدیبیه
با توجه به درخواست مخاطبان گزارشی از ورود پیکر مطهر شهدا تا نحوه شناسایی و اطلاعرسانی به خانواده را خواهیم خواند.
* تفحص پیکر مطهر شهدا در مناطق عملیاتی
در هنگام جنگ تحمیلی رژیم صدام علیه ایران، به دلیل نامساعد بودن وضعیت
جغرافیایی مناطق عملیاتی، حجم آتش دشمن و قرار گرفتن شهدا در محدودهای بین
نیروهای خودی و دشمن، امکان جابهجایی و انتقال ابدان شریف تعداد زیادی از
شهدا فراهم نشد.
بعد از پذیرش قطعنامه 598 و پایان گرفتن جنگ تحمیلی یکی از مهمترین
موضوعاتی که در دستور کار مسئولین نظام اسلامی قرار گرفت، تلاش برای
تفحص(جستجو) و کشف مفقودین جنگ تحمیلی بود. بر همین اساس کمیته جستجوی
مفقودین با مسئولیت سردار سیدمحمد باقرزاده در ستاد کل نیروهای مسلح شکل
گرفت.
بنابراین، تفحص از نظر لغوی به معنای جستجو و کنکاش و در ادبیات دفاع
مقدس به معنای جستجو و تلاش برای یافتن پیکرهای مطهر شهدای به جا مانده در
معرکه جنگ، تلقی میشود.
* گستره تفحص
با توجه به اینکه ارتش بعثی عراق از ابتدا تا پایان جنگ تحمیلی بخشهای
مختلفی از خاک کشورمان را در اشغال داشت و یا در عملیاتهای مختلف رزمندگان
اسلام در خطوط پدافندی مذکور تردد داشتند لذا پیکر شهدا معمولاً در معرکه
باقی میماندند که برخی از آنها در خلال جنگ به عقبه انتقال داده شد و
تعداد زیادی هم تا پایان جنگ در محل درگیری و نبرد به وسیله دشمن دفن شدند
که از تفحص شهدا در خاک کشورمان به عنوان عملیات درونمرزی یاد میشود.
در تفحص برونمرزی نیز میتوان گفت، با توجه به اینکه بنا به مقتضیات
سیاسی و نظامی جنگ، رزمندگان اسلام دشمن بعثی را در خاک عراق تعقیب و در
آنجا اقدام به تک و پاتک میکردند، در نتیجه تعدادی از آنان بعد از شهادت
در خاک عراق تا پایان جنگ باقی ماندند.
از دلائل دیگر وجود پیکر شهیدان در داخل خاک عراق آن بود که رژیم بعثی با
بیرحمی افراد مجروح و اسیر را در جدار مرز خود و تا عمق خاک عراق به صورت
دسته جمعی به شهادت میرساند لذا پس از سالهای 77 گروههایی به نام گروه
تفحص برون مرزی تشکیل یافت و با هماهنگی وزارت خارجه دو کشور (در زمان
صدام) پیکرهای مطهر شهدا طی مراسم و تشریفات تبادل در مرز به میهن اسلامی
منتقل شد.
* عملیات تفحص
عملیات شناسایی پیکرهای مطهر شهدا توسط نیروهای اطلاعات عملیات و عناصر
تخریبچی با توجه به اطلاعات و اسناد به دست آمده از رزمندگان و آزادگان،
آثار موجود از شهیدان و تشخیص خطوط پدافندی در منطقه عملیاتی صورت
میپذیرد؛ سپس مسیر تردد و معبر برای ورود نیروهای تفحص هموار میشود و در
صورت نیاز، زمین برای استقرار بیل مکانیکی فراهم میشود.
فعالیت تفحص بسته به نوع، شرایط و جنس زمین متفاوت است. به طور مثال در
منطقه فکه زمین رمل و ماسهای است، در چیلات، سومار و میمک تفحص در سنگلاخ و
تپهها و شیارهای کوچک و بزرگ انجام میشود، در طلائیه زمین باتلاق است،
در شطعلی نیزار و آب وجود دارد و در کردستان و حاج عمران در کوههای
صعبالعبور انجام میگیرد.
* در معراج شهدا چه میگذرد
بعد از عملیات کشف پیکر شهدا در مناطق برونمرزی یا درون مرزی، پیکرهای
مطهر شهدا برای شناسایی به «ستاد معراج شهدای مرکز» واقع در خیابان بهشت
تهران منتقل میشود.
در این مرحله شهدا در ابتدا مورد شناسایی قرار میگیرند؛ پلاک هویت هر
شهیدی، ملاک اصلی شناسایی شهدای تفحص شده است؛ در این صورت مسئولان
معراج شماره پلاک شهید را با شمارههایی که در دفاتر معراج شهدا ثبت
کردهاند، استعلام میکنند و شناسایی شهید صورت میگیرد.
در بحث شناسایی گاهی اوقات اتفاق افتاده که یکی از شهدا کارت شناسایی یا
پلاک هویت دارد که منجر به شناسایی دیگر شهدا نیز میشود. به عنوان مثال در
3 سال گذشته 3 شهید از یگان ارتش تفحص شده بودند؛ این شهدا روز دوم جنگ
تحمیلی شهید شده بودند؛ شهید آرامی، کارت شناسایی به همراه داشت ولی دو
سرباز شهید دیگر دارای کارت شناسایی نبودند؛ پس از پیگیری از طریق یگان
ارتش، مسئولان معراج شهدا به این نتیجه رسیدند که شهید نوبخت و شهید انصاری
در روز دوم جنگ تحمیلی باهم در منطقه بودند و پیکر این شهدا در طول 30 سال
مفقود بوده است؛ لذا یقین حاصل میشود که این پیکر شهدای تفحص شده متعلق
به شهیدان نوبخت، انصاری و آرامی بود.
البته برای تشخیص اینکه پیکر دو شهید دیگر متعلق به کدامیک از شهداست، از
طریق سنگذاری و dna اقدام به شناسایی شده بود و خانوادههای شهیدان نیز
با مدارک و عوامل شناسایی، پذیرفتند که آن پیکرها متعلق به شهدایشان است.
در ادامه شناسایی شهدا، مسولان از هر سرنخی برای یافتن هویت شهید بهره
میگیرند و در صورتی که به نتیجهای نرسیدند، بحث سنگذاری، نمونهبرداری
برای آزمایش dna، تعیین یگان شهید و تجهیز انجام میگیرد و در صورتی که
پاسخ مناسبی گرفته نشد، پیکر شهید به عنوان، شهید گمنام در نقاط مختلف که
درخواست تدفین شهید گمنام داشتند و از سوی کمیته جستجوی مفقودین موافقت
شده بود، صورت میگیرد.
* مرحله تجهیز و اعزام پیکر شهید در معراج شهدا
با گذشت بیش از 20 سال از کشف پیکرهای شهدا معمولاً استخوانهای آنها به
صورت پراکنده است؛ در معراج شهدا ابتدا استخوانهای شهید را مرتب میکنند و
میان پنبه قرار میدهند؛ سرتاسر پیکر را میبندند تا به هم نریزد؛ بعد
پیکر شهید را درون تابوت میگذارند و دور آن را پرچم میگیرند. پس از بحث
تجهیز با هماهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران و یگان مربوطه، شهید را به
استان خودش اعزام میکنند.
بحث خبررسانی به خانواده شهید از طریق یگان مربوطه انجام میشود؛ البته
خبررسانی شهدای تهران از طریق بنیاد شهید و امور ایثارگران و یگان مربوطه
صورت میگیرد و خانوادهها برای رؤیت شهید به معراج شهدا میروند.
* کسانی که همیشه به معراج سر میزنند
خیلی از خانوادههای شهدای مفقود با معراج شهدا ارتباط دارند و با مراجعه
به اینجا درخواست میکنند تا در صورت رجعت شهید در ابتدا خبر بازگشت
شهیدشان را به آنها اعلام شود اما خبررسانی جزو مأموریتهای ستاد معراج
شهدا نیست.
تا به حال نام يوم الهدم را شنيده ايد ؟ يوم الهدم يعني روز ويران کردن ...
در هشتم شوال سال 1344 هجري قمري پس از اشغال مکه ، وهابيان به سرکردگي
عبدالعزيزبن سعود روي به مدينه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر،
سرانجام آن را اشغال نموده ، مأمورين عثماني را بيرون کردند و به تخريب قبور
ائمه بقيع و ديگر قبور هم چنين قبر ابراهيم فرزند پيامبر اکرم – صلي الله عليه
و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنين مادر حضرت اباالفضل العباس –
عليه السلام – و قبر عبدالله پدر پيامبر و اسماعيل فرزند امام صادق – عليه
السلام – و بسياري قبور ديگرپرداختند. ضريح فولادي ائمه بقيع را که در اصفهان
ساخته شده بود و روي قبور حضرات معصومين امام مجتبي ، امام سجاد ، امام باقر و
امام صادق – عليهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده ، بردند . اما اين
اولين حمله آنان به مدينه نبود . آنان در سال 1221 هجري نيز يک بار ديگر به
مدينه هجوم برده ، پس از يک سال و نيم محاصره توانسته بودند آن شهر را تصزف
کنند و پس از تصرف اقدام به غارت اشياي گرانبهاي حرم پيامبر – صلي الله عليه و
آله و سلم – و تخريب و غارت قبرستان بقيع نمودند .
طبق نقل تاريخي آن ها در اين حمله چهر صندوق مملو از جواهرات مرصع به الماس و
ياقوت گرانبها و حدود يکصد قبضه شمشير با غلاف هاي مطلا به طلاي خالص و تزيين
شده به الماس و ياقوت و ... به يغما بردند . و اين نيز نخستين حمله آنان به
مقدسات اسلامي نبود . صلاح الدين مختار نويسنده و مورخ وهابي در کتاب "تاريخ
امملکه العربيه السعوديه کما عرفت" بخشي از افتخارات وهابيت در حمله به کربلاي
معلي را چينن شرح مي دهد : در سال 1216 اميرسعود در رأس نيروهاي بسياري از مردم
نجد و حبوب و حجاز و تهامه و نواحي ديگر به قصد عراق حرکت نمود و در ماه ذي
القعده به شهر کربلا رسيد و آن را محاصره کرد . سپاه مذکور باروي شهر را خراب
کردند و به زور وارد شهر شدند . بيشترمردم را در کوچه و بازار و خانه ها به قتل
رسانيدند و نزديک ظهر با اموال و غنائم فراوان از شهر خارج شدند ، سپس در محلي
به نام ابيض گرد آمدند . خمس اموالرا خود سعود برداشت و بقيه را به هر پياده يک
سهم و به هر سوار دو سهم قسمت کرد .(چون به نظر آنها جنگ با کفار بود)
عثمان بن بشر از ديگر مورخان وهابي درباره حمله به كربلا چنين مي نويسد: "…
گنبد روي قبر (يعني قبر امام حسين عليه السلام) را ويران ساختند و صندوق روي
قبر را كه زمرد و ياقوت و جواهرات ديگر در آن نشانده بودند، برگرفتند و آنچه در
شهر از مال و سلاح و لباس و فرش و طلا و نقره و قرآن هاي نفيس و جز آنها
يافتند، غارت كردند و نزديك ظهر از شهر بيرون رفتند در حالي كه قريب به 2000 تن
از اهالي كربلا را كشته بودند."
جالب اين جاست كه مورخ مزبور نام كتاب خود را "عنوان المجد في تاريخ نجد"
گذاشته و از اين وقايع به عنوان نشانههاي مجد و شكوه و عظكت وهابيت ياد كرده
است!
اما اين فقط شيعيان و اماكن مقدسه آنها نبودند كه وهابيان آثار مجد و شكوه خود
را در آن به نمايش گذاشتهاند، مكه مكرمه و طائف نيز از حملات آنان در امام
نماند. "جميل صدقي زهاوي" در خصوص فتح طائف مي نويسد: "طفل شيرخواره را بر روي
سينه مادرس سر بريدند، جمعي را كه مشغول فراگيري قرآن بودند كشتند، چون در
خانهها كسي باقي نماند، به دكانها و مساجد رفتند و هر كس بود، حتي گروهي را
كه در حال ركوع و سجود بودند، كشتند. كتابها را كه در ميان آنها تعدادي مصحف
شريف و نسخههايي از صحيح بخاري و مسلم و ديگر كتب فقه و حديث بود، در كوچه و
بازارافكندند و آنها را پيمال كردند."
سرزدن اين قبيل امور از پيروان محمد بن عبدالوهاب شگفت نيست! تابعان كسي كه همه
مسلمانان را كافر و مشرك مي دانست و مكه و مدينه را قبل از آنكه به دست وهابيان
بيافتد، دارالحرب و دارالكفر!مي دانست. در كتاب "الدررالسنيه" مي خوانيم:
"وي - محمد بن عبدالوهاب – از صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و اله نهي ميكرد
و از شنيدن آن ناراحت ميشد. صلوات فرستنده را اذيت ميكرد و به سختترين وجه
مجازات مي نمود.
حتي او دستور داد مرد نابيناي متديني را كه مؤذن بود و صوت خوشي داشت، چون به
حرف او گوش نداده، بر پيامبر صلوات فرستاده بود، به قتل رسانند. بسياري از كتب
مربوط به صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و آله را به آتش كشيد و به هريك از
پيروانش اجازه مي داد قرآن را مطابق فهم خود تفسير كند."
محمد بن عبدالوهاب به نوبهي خود در اعتقادات پيرو"ابن تيميه حنبلي" است، كه در
قرن هشتم هجري ميزيسته است، از ابن تيميه عقايد جالبي نقل شده است. از جمله
اينكه او خدا را جسم ميدانست! براي ذات مقدس خداوند دست و پا و چشم و زبان و
دهان قائل بود! ابن بطوطه جهانگرد معروف در سفرنامهي حود مي گويد: "ابن تيميه
را بر منبر مسجد جامع دمشق ديدم كه مردم را موعظه ميكرد و ميگفت: خداوند به
آسمان دنيا ميآيد، همان گونه كه من اكنون فرود ميآيم! سپس يك پله از منبر
پائين ميآمد!"
عقايد او آنچنان سخيف و بيمقدار بود كه خود اهل سنت وي را به زندان افكندند و
در رد او كتب متعددي را به رشته تحرير درآوردند.
اين قطرهاي كوچك از مرداب اعتقادات و عملكرد وهابيان در طول اين ساليان است.
در طول اين دوران دانشمندان زيادي چه شيعه و چه سني به نقد عقايد وهابيت دست
زدهاند و به شبهات گوناگون آنان پاسخ دادهاند. يكي از شبهات آنان مسألهي
بناء بر قبور است. آنها ساختن بنا اعم از مسجد يا غير آن را بر قبر حرام
ميدانند. در اين نوشتار سعي مي كنيم پاسخي مناسب به شبههي مذكور بدهيم. نخست
آنكه: اين شبههي آنان را صريح آيهي 21 سوره كهف دفع مينمايد، كه در خصوص
ماجراي اصحاب كهف از قول مومناني كه ميخواستند ياد اصحاب كهف را گرامي دارند
مي فرمايد: لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا (بي ترديد بر روي قبور آنان
مسجدي بنا مي كنيم) دوم آنكه: هنگام ظهور اسلام و در دوران فتوحان اسلامي
بناهايي بر قبور انبياء گذشته وجود داشت. از جمله ميتوان به قبر حضرت داوود و
حضرت موسي در بيت المقدس اشاره نمود. جالب اينجاست كه خليفه دوم كه طبق نظر اين
آقايان از صحابه است و معصوم، خود براي انعقاد پيمان صلح به بيت المقدس رفت و
پس از تسلط بر آن شهر، اقدامي در راستاي از بين بردن اين قبور به عمل نياورد…
اما به راستي قومي كه در تاريخ نه چندان طولاني خود، چنان كه از زبان مورخين
خودشان شنيديم قرآنها را در خيابانها لگد مال ساختند و در قتل عام پيروان علي
عليه السلام و ساير خلفا فرقي نگذاشتند و مجد خود را در غارت و قتل جستجو مي
كردند، شايستگي اين را دارند كه مخاطب يك استدلال قرآني و يا حتي تاريخي قرار
گيرند؟!
همزمان با سالروز تخریب قبور ائمه بقیع توسط وهابیت کوردل، مراسم ویژه ای هم ناله با کبوتران خاکی بقیع درکنار پیکر مطهر شهدای تازه تفحص شده برگزار می گردد.
سخنران:حجه الاسلام حاجتی امام جمعه موقت اهواز
مرثیه سرا:حاج مهدی سلحشور
زمان:جمعه 25مردادساعت21
مکان :اهواز سه راه خرمشهر معراج شهدا
کم کم غروب ماه خدا دیده می شود
صد حیف ازین بساط که برچیده می شود
در این بهار رحمت و غفران و مغفرت
خوشبخت آنکسی ست که بخشیده می شود
عید شما مبارک

امروز كه جمعه هست مي ايي نه؟
در حسرت ديدار تو چون بارانم
من پيله شدم بيا كه از وقت سحر
صد بار دعاي ندبه را مي خوانم
خوشا آن سر كه سـوداى تـو دارد
خوشا آن دل كه غوغاى تو دارد
ملَـك غـیـرت بـرد افـلاك حـسـرت
جـنـونى را كه شیـداى تـو دارد
دلــم در سـر تــمــنـاى وصــالــت
سـرم در دل تـمـاشـاى تو دارد
فـرود آیـد بـه جز وصل تو هیــهات
سـر شـوریـده سوداى تـو دارد

حاجیه خانم خدیجه جزایری مادر شهید روزعلی اسدی از شهدای شهرستان گتوند خوزستان، یکی از شیر زنان ایران زمین است که سالهای سال از فرزند شهیدش بیاطلاع بود تا اینکه پس از 27 سال چشم انتظاری او به سرآمد و پیکر پاک فرزندش را در آغوش گرفت.
این مادر شهید که مادربزرگ شهید امرالله حیدری و عمه شهیدان یاور و مصطفی جزایری نیز هست از وقتی که خبر شهادت فرزند نوجوان خود را شنید در انتظار بازگشت پیکر پاکش بود ولی خبری نشد تا اینکه امسال همزمان با ایام شهادت حضرت مولا علی (ع) این فراق به پایان رسید و شهید روزعلی اسدی که از سوی گردان مالک اشتر لشکر 7 ولی عصر (عج) خوزستان به جبهه اعزام شده بود به وطن بازگشت.
شهید روزعلی اسدی در سال 1350 در شهر گتوند دیده به جهان گشود و از سن 12 سالگی شروع به جبهه رفتن کرد، سرانجام این نوجوان دلیر گتوندی در تاریخ 24 اردیبهشت ماه سال 1365 در عملیات یا مهدی (عج) و منطقه عملیاتی تنگه ابوغریب فکه در استان ایلام به همراه همرزمانش شهید حمید شاهمرادی، شهید علیرضا مقامی، شهید غلامحسین قاسمی و پسر داییش مصطفی جزایری به شهادت رسید که همگی جاویدالاثر شدند، پیکرهای پاک دو تن از شهدا در سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) در 25 فروردین ماه سال جاری به وطن بازگشت و در گتوند تشییع شد.
*انتقال پیکر مطهر سه دلاورمرد به زادگاه
بر اساس برنامهریزیهای انجام شده پیکر مطهر دلامرد مرد گتوندی شهید روزعلی اسدی به همراه همرزمانش شهید حمید شاهمرادی و شهید علی رضا مقامی که پس از سالها توسط کمیته جستجوی مفقودین تفحص و شناسایی شدهاند به گتوند منتقل میشوند تا در روز سه شنبه 8 مرداد ماه مصادف با 21 رمضان سالروز شهادت حضرت امیرالمومنین حیدر (ع) تشییع شوند.
پیکر پاک شهید علی رضا مقامی به شهر عقیلی انتقال مییابد و در امامزاده سید سعید روستای ایستادگی آرام میگیرد ولی پیکر دو تن دیگر از شهدا عصر روز شهادت امام علی (ع) در گتوند تشییع و در گلزار شهدای این شهر میهمان دیگر همرزمانشان میشود که توفیق حضور در این مراسم نصیب ما میشود.

*خوش آمد گویی شیرزنی به استقامت کوه
به همراه دوستم مجتبی آقایی برادر شهید والامقام الله رحم آقایی و فرزندان کوچکش محمدجواد و مینا آقایی رهسپار گتوند میشویم، به شهر که رسیدیم هنوز ساعاتی تا زمان آغاز مراسم تشییع شهدا باقی مانده است، به سپاه پاسداران ناحیه گتوند محلی که شهدا هستند، میرویم.
با راهنمایی سربازان سپاه وارد نمازخانه میشویم، مات و مبهوت هستم، اصلاً باورم نمیشود که توفیق زیارت شهدا نصیبم شده و میتوانم تابوت آنها را در آغوش بگیرم. در همین فکر هستم که شیرزنی به استقامت کوه به استقبالمان میاید و حضورمان را خوشآمد میگوید، او را که معرفی میکنند متوجه میشوم مادر شهید روزعلی اسدی است که بعد از 27 سال به وصال فرزندش نائل شده، ولی جای پدر خالی است چون او، چند سال بعد از شهادت فرزند به دیدار معبود شتافت.

*رضایت از شهادت فرزند
مادر شهید روزعلی اسدی از صبح که به سپاه آمده و بدون خستگی به همه زائران فرزند شهیدش و همرزم گرامیش شهید حمید شاهمرادی خوش آمد میگوید.
در کنار تابوت شهید، چند دقیقه در کنار مادر مینشینم و با او هم صحبت میشوم، با لهجه شیرین گتوندی خاطراتی از فرزند شهیدش میگوید و گاهی نیز لبخند بر لب میآورد که نشان از راضی بودن او، از شهادت فرزندش است.

*دعا برای بازگشت دیگر شهدای جاویدالاثر
حالا او خیالش راحت است که پیکر روزعلی را در برگرفته، برای همه مادران شهدایی که هنوز چشم انتظار بازگشت فرزندشان هستند دعا میکند و از خدا میخواهد که هر چه زودتر خبری از شهدای آنان نیز بیاید تا آرامش یابند.
در هنگام صحبت کوتاهش چندین بار از بچههای کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح به خاطر زحماتی که برای تفحص پیکر فرزند شهیدش کشیدهاند تشکر میکند و زیر لب سلامتی آنها را از خدا میخواهد.

از حاجیه خانم جزایری میخواهم برایمان دعا کند و بعد از آن، مادر و فرزند شهید را تنها میگذارم تا حرفهای ناگفته را با هم بگویند.
به دنبال درخواست متعدد جمعی از علما و اهالی اهل سنت جزیره «شیف» از کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح جهت تدفین پیکرهای مطهر تعدادی از شهدای گمنام در این جزیره، این تقاضا پس از کارشناسی مورد تأیید قرار گرفت که انشاءالله با اولویت در آیندهای نزدیک، نسبت به این تقاضا اقدام خواهد شد تا بار دیگر جلوهای از وحدت برادران شیعه و سنی در این بخش از مرز و بوم کشورمان نشان داده شود.
روابط عمومی کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح اعلام کرد: جزیره شیف با جمعیتی متشکل از 3 هزار و 363 نفر است که از این تعداد 650 نفر از برادران اهل تشیع هستند و در خلیج فارس و حوالی استان بوشهر زندگی میکنند.

شهید روز علی اسدی از شهرستان گتوند خوزستان
تولد:رمضان سال 1350
شهادت:رمضان 1365 ابوغریب
شناسایی:اول رمضان1392
تشییع وتدفین :21 رمضان سالروز شهادت مولای متقیان

ديگر عالم سياه و تاريك است
شده نور خدا دگر خاموش
تو هم اي آفتاب عالم تاب
در فراق علي سياه بپوش



