فهرست وقایع ماه صفر المظفر


اول صفر
-وارد کردن سر مطهر امام حسین علیه السلام به شام ۲٫ورود اهل بیت علیهم السلام به شام ۳٫شروع جنگ صفین
دوم صفر
-مجلس یزید ۲ .شهادت زید بن علی الحسین علیه السلام
پنجم صفر
- شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
هفتم صفر
-شهادت امام مجتبی علیه السلام ۲ . ولادت امام موسی بن جعفر علیه السلام
هشتم صفر
-وفات حضرت سلمان علیه السلام
نهم صفر
- شهادت عمار وخزیمة ۲٫جنگ نهروان
یازدهم صفر
-لیله الهریر در جنگ صفین.
دوازدهم صفر
-حکمین در صفین
چهاردهم صفر
- شهادت محمد بن ابی بکر
پانزدهم صفر
- ابتدای بیماری پیامبر صلّی الله علیه و اله و سلم
بیستم صفر
-ا ربعین سید الشهداء علیه السلام ۲٫ زیارت جابر از کربلا ۳٫ بازگشت اهل بیت علیهم السلام به کربلا ۴٫ملحق شدن رأس امام حسین علیه السلام به بدن مطهر
بیست و پنجم صفر
- طلب کتف توسط پیامبر صلّی الله علیه و اله و سلم
بیست وششم صفر
-تجهیز لشکر اسامه
بیست وهشتم صفر
-شهادت رسول خدا صلّی الله علیه و اله و سلم ۲٫آغاز امامت امیرالمؤمنین علیه السلام ۳٫ آغاز غصب خلافت ۴٫شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
آخر صفر

- شهادت امام رضا علیه السلام



تبادل شهدا

درآستانه سالروز شهادت دردانه سیدالشهدا (ع) حضرت رقیه (س) پیکرهای خونین بال ومطهر

شهداءشیدایی مکتب عاشورا که در مرحله یازدهم تفحص برونمرزی از مناظق فاو ،کتیبان وجزیره 

مجنون در داخل عراق کشف شده اند به آغوش میهن اسلامی باز میگردند.

زمان :یکشنبه 92/9/17 ساعت 9صبح - مرز شلمچه


Shahid Ghoumnam 91

روایت سردار باقرزاده از گلایه یک شهید به مادرش

آن روزی که کاروان (از آغوش امام تا پابوس امام) را از حرم امام خمینی(ره) تا مشهد می‌بردیم، در ورامین یک مادر شهیدی فرزند شهید مفقودالاثر خود را در خواب دیده بود که فرزند به مادر گفته بود: «مادر چرا خوابیده‌ای؟! بلند شو، بلند شو، کاروان به شهر آمده است».

مادر شهید می‌گفت من بلند شدم و دیدم در داخل شهر کاروانی هست و مقداری هم کاروان را مشایعت کردیم و از قضا فرزند این مادر نیز در همین کاروان بوده است.

مادر شهید تعریف می‌کرد که خواب دوم را نزدیک سحر دیدم و فرزندم آمد به من حرفی زد، شهید در خواب گفت: «مادر، به مردم بگویید به شهدا نگویند یک مشت استخوان. هنگامی که مردم چفیه‌هایشان را به بالا می‌انداختند تا دژبان و سرباز آنها را به تابوت شهدا متبرک کند؛ قبل از اینکه سربازها و دژبان‌ها بخواهند چفیه‌ها را از مردم بگیرند، ما شهدایی که هویت داریم، خودمان چفیه‌ها را از مردم می‌گرفتیم و به شهدای گمنام متبرک می‌کردیم و به آنها برمی‌گرداندیم».

یعنی شهید با هویت، چفیه را می‌گرفته و به شهید گمنام متبرک می‌کرده. لذا می‌گویند «حب خمول» یکی از مقامات معنوی است. این «حب خمول» یعنی «حب گمنامی» و در پایان باید بگوییم همانا نوشته شده در پای ساقه عرش؛ «إن الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة».

شهیدی که صورتش زنده بود!

 فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح می‌گوید: بیشتر از ۱۵ نفر از فرماندهان ارشد عراقی نشسته بودند، من عکس یکی از شهدایی که در تفحص پیدا کرده بودیم را همراهم برده بودم؛ شهید سیدصمدحسینی که به طرز عجیبی صورتش سالم مانده بود.


سردار سید محمد باقرزاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح از خاطرات خود در تفحص شهدای هشت سال دفاع مقدس و اثبات حقانیت این شهدا به برخی فرماندهان عراقی می‌گوید و خاطره‌ عکس شهید سید صمد حسینی را چنین روایت می‌کند:

من در مدت تفحص با چند نفر از طرف های عراقی مانند ژنرال عبدالستار، محمد حسین عبدالوهاب، حسنعلی، میسر صالح النوح، حسین ثابت محمود و بعد هم حسن الدوری  سر و کار داشته‌ام.

یک بار دیداری با سرلشگر محمد حسین عبدالوهاب در عراق داشتیم، همان اوایل کار تفحص بود، در منذریه عراق داخل پاسگاه نشسته بودیم، پس از اینکه مذاکرات انجام شد، نشسته بودیم که گپی بزنیم، یک گپ دوستانه بود، من اغلب از اینگونه فرصت‌ها برای بیان مفاهیم انقلاب و حقانیت کشورمان استفاده می‌کردم.

در جمعی که نشسته بودیم شاید بیشتر از ۱۵ نفر از فرماندهان ارشد عراقی نشسته بودند، من عکس یکی از شهدایی که در تفحص پیدا کرده بودیم را همراهم برده بودم.

شهید سید صمد حسینی که در عملیات تفحص پیدا شده بود به طرز عجیبی صورتش سالم مانده بود، به صورتی که چشم درون حدقه قرار داشت، ریش‌هایش سالم مانده بود و کنده نمی‌شد، زبانش در کام بود، ولی به طور عجیبی از گردن به پایین اسکلت شده بود.

 

شهید سید صمد حسینی

من آنجا گفتم در جریان تفحص اخیر ما یک صورت حقی را پیدا کردیم، تعمد داشتم که بگویم "صورت حق" و چند بار هم این عبارت را تکرار کردم، گفتم: "یک صورت حقی را خدای متعال در تفحص به ما نشان داد و پس از ۱۳ سال آن را در منطقه طلائیه پیدا کردیم، خدای متعال قادر بود که همه این بدن را اسکلت کند اما این صورت حق را نگه داشت، خدای متعال می‌خواست این را به ما نشان بدهد که من قادرم که اگر بخواهم همه بدن را اسکلت بکنم و اگر بخواهم بخشی از آن را سالم نگه داشته و باقی را اسکلت کنم." سپس عکس شهید سید صمد حسینی را همانجا به آنها نشان دادم.
سرلشگر محمد حسین عبدالوهاب عکس را گرفت و لحظاتی به آن خیره شد، همین طور که خیره خیره نگاه می‌کرد، گفت: "الشهدا لا یغسل" یعنی شهدا غسل ندارند. گفتم: "نعم؛ افضل الشهدا الذین یقاتلون فی صف الاول و هم لا یغسل و لا یکفن" یعنی با فضیلت‌ترین شهدا آنهایی هستند که در خط مقدم جنگیدند و اینها نه غسل نیاز دارند و نه کفن. این عکس در دست فرماندهان ارشد عراقی چرخید و چرخید و همه آنها یکی یکی و خیره خیره نگاه کردند و سپس عکس را برگرداندند.

سرلشگر محمد حسین عبدالوهاب به عنوان یکی از این فرماندهان ارشد در واقع اعتراف کرد که این یک شهید است، البته دیگر نگفت که چه کسی شهیدشان کرده و ما هم چیز بیشتری نگفتیم.

در جلسه بعدی مذاکرات دیدم که محمد حسین عبدالوهاب نیامده، سئوال کردم: فلانی کو؟ چرا نیامد؟ رفقایش گفتند: موجود موجود. دفعه دوم و سوم و جلسات بعد هم نیامد هر بار سئوال کردیم، دوستانش همین طور جواب دادند، دیگر معلوم نشد که چه بلایی سر او آوردند، ولی به هر حال او به عنوان فرمانده ارشد عراقی این موضوع را اعتراف کرد.

اینگونه تحول افراد در مقابل حقایق شهدا و حقانیت شهیدانمان را متعدد دیده‌ایم، حتی آنهایی که مقابل ما صف آرایی مستقیم کرده‌اند، چنین اعتراف‌هایی داشته‌اند.

شهید سید صمد حسینی هم رزمنده لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) بود و گفته شده بود که پایبند به غسل جمعه بوده است.

وصیت نامه شهید تازه تفحص شده امرالله فیضی

 به نقل از تسنیم، شهید امرالله فیضی فرزند حکمت‌الله یکی از شهدای تازه تفحص شده طی عملیات برون‌مرزی اخیر است که هویتش به‌تازگی شناسایی شده است. شهید والامقام امرالله فیضی متولد ۱۳۴۱ کرج است که در سال ۱۳۶۵ و طی درگیری‌های منطقه فکه شمالی به شهادت رسیده است و حالا پیکر مطهر این شهید ۲۴ساله بعد از گذشت ۲۷ سال به میان خانواده خود بازگشته است.

پیکر مطهر این شهید کرجی چندی پیش پس از برگزاری مراسم تشییع در روستای خورانک شهرستان طالقان در جوار مزار مادرش به خاک سپرده شد. متن وصیت نامه این شهید تازه تفحص شده به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ

با سلام بر آقا امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینی و با درود بیکران بر پیکر مطهر شهیدان انقلاب اسلامی و امت شهید پرور شهید پرور ایران وصیت نامه این حقیر را شروع می‌کنم.

شاید این وصیت‌نامه روزی به‌دست شما برسد که دیگر من در میان شما وجود نداشته باشم و گمان مبرید که مرده‌ام چون این آیه درباره شهیدان مصداق می‌شود. (و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون) قبل از هر چیز یک توصیه بسیار مهم به خانواده و دوستان و آشنایان خود می‌کنم و توصیه این است که هرگز امام را تنها نگذارید مانند آهن آبدیده در کنار آن رهبر کبیر و آن پیر نستوه بمانید و به مبارزه ادامه دهید و عاجزانه از شما خانواده عزیز و فامیل‌ها خواهش می‌کنم که زیاد برای من گریه نکنید چون دشمنان اسلام این از خدا بی‌خبران دلشان شاد می‌شود که لااقل چند تن را به گریه انداخته‌اند و از دوستان خود می‌خواهم که هیچگاه لباس مشکی بر تن مکنید چون شهادت یعنی تولدی دوباره، یعنی به معشوق رسیدن چیزی که آرزوی هر فرد مسلمان است و فقط از آن‌ها می‌خواهم که راه مرا ادامه دهند.

پدر و مادرم از شما می‌خواهم که مرا ببخشید چون می‌دانم زیاد برای من زحمت کشیدید و من هیچگاه نتوانستم جبران حتی یک روز زحمتتان را بکنم و حتی قدر شما را ندانستم و عاجزانه می‌خواهم که مرا ببخشید.

از شما برادران عزیز تقاضا دارم که اگر ناراحتی از دست من دیدید مرا به بزرگی خودتان ببخشید و از شما تقاضا دارم که راه مرا ادامه دهید و در حفظ اسلام و انقلاب اسلامی کوشا باشید و اما خواهرانم، از شما تقاضا دارم که اگر از من ناراحتی دیده‌اند مرا ببخشید و یک توصیه دیگر دارم که حجاب اسلامی را رعایت کنید و سعی کنید همچون رقیه(س) در حفظ اسلام کوشا باشید.

از شما خواهش می‌کنم که اگر جسدم بدستتان رسید و برای شما مقدور بود بعد از تشییع در مزار شهیدان گلگون کفن جواد آباد بخاک بسپارید.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْكَ فِی دَوْلَةٍ كَرِیمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ

جزیره مجنون ۹۲/۹/۵


جزيره مجنون دفتر مشق است، مجنون هاي فراواني با مركب خون مشق نام ليلي كردند.



موکب عزاداری امام خمینی (ره)اول دهه سوم محرم-شهرالهارثه عراق


حضرت امام خمینی(ره)، از جمله افرادی است که هم در مبارزات توحیدی و هم در اخلاق و معاشرت، سرمشق و اسوه مسلمانان است. امیدواریم که خداوند توفیق پیروی از این اسوه پاک را به همه مسلمانان و آزادگان جهان ارزانی دارد. ان شاءاللّه .

تفحص شهدا-مجنون - ۹۲/۸/۲۶


   وقتی پیدایت می کنم، نه نارنجکت تهدیدم می کند، نه سر نیزه ات

                       نه در قمقمه ات آبی مانده، نه در خشابت فشنگی 

                   او کیست؟  اهل کجاست؟  از کدام لشکر، کدام گروهان؟

                                  در سکوت بر و بر نگاهم می کند،

                           پلاکی که حافظه اش را از دست داده است....


حرکت میلیونی طایفه طویرج ظهر عاشورا امروز(جامانده گان حماسه عاشورا)

مراسم اتش زدن خیمه ها امروز کربلا

شام غریبان کربلا نایب الزیاره ام

شام غــــــــــــــریبانِ مـــــــــــولای شهیدان است

ارض و سَما گریان بــــــــــــــر حالِ یتیمان است

زینب ز دوری برادر دل پـــــریشان می شود

دخت علی فــــــــــــــــــردا در جمع اسیران است

فــــــــــــــــردا سکینه می کند در کربلا غوغا بپا

گوید کنار پیکر بـــــــــــــابش به صد شور و نوا

من آمدم بـــــــــــا تو چسان، بی تو روم از کربلا

همـــــــــــــراه من ای گُل، خار و مُـغیلان است

فــــــــــــــــردا رقیه در خرابه آه و افغان می کند

ایـــــــن بــــلبل شوریده دل، دلها پریشان می کند

ویرانه را از اشک خود، همچون گلستان می کند

از دوری بـــــــــابش، در آه و افغــــــــــان است
(کربلا الان)

فهرست وقایع ماه محرم الحرام...........

 اوّل محرم الحرام

 1. آغاز ایام حسینی2. ماجرای شعب ابیطالب علیه السلام 3.جنگ ذات الرقاع 4. اولین جمع آوری زکات 5. امام حسین علیه السلام در راه کربلا 6. قیام مردم مدینه بر علیه یزید 7. کلام عاشورایی امام رضا علیه السلام

 دوّم محرم الحرام

 1. ورود امام حسین علیه السلام به کربلا

 سوّم محرم الحرام

 1. نامه امام حسین علیه السلام برای اهل کوفه 2. ورود عمر بن سعد به کربلا

 چهارم محرم الحرام

 1. فتوای شریح قاضی به قتل امام حسین علیه السلام

 ششم محرم الحرام

 1. یاری طلبی حبیب بن مظاهر از بنی اسد 2.اولین محاصره فرات در کربلا 3. تراکم لشگر یزید در کربلا

 هفتم محرم الحرام

 1. ملاقات امام حسین علیه السلام با ابن سعد 2. منع آب از امام حسین علیه السلام

 هشتم محرم الحرام

 1. قحط آب در خیمه های حسینی

 نهم محرم الحرام تاسوعا

 1. محاصره خیمه ها در کربلا 2. آمدن امان نامه برای فرزندان ام البنین سلام الله علیها 3. درخواست تاُخیر جنگ از سوی امام حسین علیه السلام 4. آمدن لشگر تازه نفس به کربلا 5. خطابه امام حسین برای اصحابش

 شب عاشورا

 1. سخنان امام علیه السلام با اهل بیت و اصحابش 2. سخنان زینب کبری سلام الله علیها با امام حسین علیه السلام

 دهم محرم الحرام عاشورا

 1. شهادت امام حسین علیه السلام 2. شهادت حبیب بن مظاهر اسدی کوفی 3. شهادت مسلم بن عوسجه 4. شهادت حر بن یزید ریاحی 5. شهادت جون مولی ابی ذر الغفاری 6. شهادت همسر وهب 7. شهادت شبیه ترین فرد به رسول خدا صلی الله علیه و آله 8. شهادت قاسم بن الحسن علیه السلام 9. شهادت عبدالله بن حسن علیه السلام 10.شهادت قمر منیر بنی هاشم علیه السلام 11.شهادت مولانا الرضیع باب الحوایج علی اصغر علیه السلام 12. آمدن ذوالجناح با یال و کوپال خونین به سوی خیمه فاطمیات 12. ماتم و ناله و گریه پردگیان حرم 13.غارت اموال 14.فراز فاطمیات و علویات در بیابانها 15.غارت کردن لباس و ذره 16.جدا شدن سرهای مطهر 17.به آتش کشیدن خیمه های آل الله 18.شهادت دختران کوچک گریه و ماتم 19.راُس مطهر امام حسین علیه السلام در کوفه 20.خونین شدن ریشه هر گیاه 21.قتل ابن زیاد 22.قیام حضرت مهدی علیه السلام 23.وفات ام سلمه

 شب یازدهم محرم الحرام

 1.شام غریبان کربلا 2. سر امام حسین علیه السلام در تنور خولی

 یازدهم محرم الحرام

 1.حرکت کاروان اسرا از کربلا 2. تشکیل مجلس ابن زیاد 3. حرکت اهل بیت امام حسین علیه السلام به سوی کوفه

 دوازدهم محرم الحرام

 1.دفن شهدای کربلا 2. ورود اهل بیت علیهم السلام به کوفه 3. روز شهادت حضرت سجاد علیه السلام

 سیزدهم محرم الحرام

 1.اسرای اهل بیت علیهم السلام در مجلس ابن زیاد 2. اسرای اهل بیت علیهم السلام در زندان کوفه 3. خبر شهادت امام حسین علیه السلام در مدینه و شام 4. شهادت عبد الله بن عفیف

 پانزدهم محرم الحرام

 1.فرستادن سرهای مطهر شهدا به سوی شام

 نوزدهم محرم الحرام

 1.حرکت کاروان کربلا به سوی شام

 بیستم محرم الحرام

 1. دفن بدن جون در کربلا

 بیست و پنجم محرم الحرام

 1. شهادت امام سجاد علیه السلا م

 بیست و ششم محرم الحرام

 1. شهادت علی بن الحسن المثلث

 بیست و هشتم محرم الحرام

 1. وفات حذیقه بن یمان 2. تبعید امام جواد علیه السلام به بغداد 3. ورود اسرای اهل بیت علیهم السلام به بعلبک

 بیست و نهم محرم الحرام

 1. رسیدن کاروان اسرا به شام

 تتمۀ محرم الحرام

 1. نوشتن صحیفه ملعونه 2. وفات ماریه قبطیه

طفل رباب

از حرم طفل رباب ِتازه ای برخاسته

شال بسته، با نقابِ تازه ای برخاسته

گر چه افتادند رویِ خاک ها خورشیدها

تازه مغرب، آفتابِ تازه ای برخاسته

باد دارد از مسیرِ چشم هایش می وزد

لاجرم بویِ شرابِ تازه ای برخاسته

 

بیشتر شد تشنگی ها، او خودش آب، آب بود

پشتِ پایش آب… آبِ تازه ای برخاسته

با همه پیغمبران، پیغمبری ام فرق کرد

رویِ دستم یک کتابِ تازه ای برخاسته

آن همه لبیک گفتن یک طرف، این یک طرف

پرسش ِما را جوابِ تازه ای برخاسته

ریخت بر هم لشگری را تا که بر دستم رسید

با حضورش بوترابِ تازه ای برخاسته

زود یا خوابش کنید و یا مُراعاتش کنید

تازه این کودک ز خوابِ تازه ای برخاسته

این بلا تکلیفی ام از ناتوانی نیست نیست

تیر با یک پیچ و تابِ تازه ای برخاسته

گردنی که خشک باشد آخرش این می شود

تیر هم که با شتابِ تازه ای برخاسته

روی این دستم تنش بر روی این دستم سرش

آه بفرستم کدامش را برای مادرش


علی اکبرلطیفیان

عکسهای کارت پستال شهادت حضرت علی اصغر,تصاویر کارت پستال شهادت حضرت علی اصغر,کارت پستال شهادت حضرت علی اصغر,شهادت حضرت علی اصغر,شهادت حضرت علی اصغر محرم

اصلاً حسين جنس غمش فرق مي کند
اين راه عشق پيچ و خمش فرق مي کند
 
اينجا گدا هميشه طلبکار مي شود
اينجا که آمدي کرمش فرق مي کند
 
شاعر شدم براي سرودن برايشان
اين خانواده، محتشمش فرق مي کند
 
“صد مرده زنده مي شود از ذکر يا حسين”
عيساي خانواده دمش فرق مي کند
 
از نوع ويژگي دعا زير قبه اش
معلوم مي شود حرمش فرق مي کند
 
تنها نه اينکه جنس غمش جنس ماتمش
حتي سياهي علمش فرق مي کند
 
با پاي نيزه روي زمين راه ميرود
خورشيد کاروان قدمش فرق مي کند
 
من از "حسينُ منّي" پيغمبر خدا
فهميده ام حسين همش فرق مي کند
 
شاعر: علي زمانيان 
 

« هفته اول محرم الحرام / تشییع و خاکسپاری 24 شهید دفاع مقدس »


تشییع و خاکسپاری شهدای گمنام..

پدر و مادر شهیدمنتظری کنار پیکر فرزندشان


پیکر شهید تازه تفحص شده «محمد منتظری» بعد از ۲۸ سال در ستاد معراج شهدای مرکز توسط والدین و خواهر و برادران شناسایی شد.

در پی جست‌وجوی پیکر مطهر شهدای دفاع مقدس در مناطق برون مرزی توسط کمیته جست‌وجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح، پیکر جمعی از شهدا هشتم مهرماه از مرز شلمچه وارد کشور شد.
 
هویت تعدادی از این شهدا در ستاد معراج شهدای مرکز شناسایی شد اما گروهی از این مسافران کربلا به عنوان «شهید گمنام» در نقاط مختلف کشور تشییع و به خاک سپرده می‌شوند.
 
شهید 18 ساله «محمد منتظری» یکی از شهدای شناسایی شده است که این عزیز تازه از سفر برگشته طی عملیات «والفجر هشت» در منطقه فاو در سال 1364 به شهادت رسید؛ پیکر مطهرش بعد از 28 سال توسط کارشناسان مورد شناسایی قرار گرفت.
 
در ادامه تشخیص هویت کارشناسان، پیکر مطهر شهید منتظری امروز 13 آبان 1392 در ستاد معراج شهدای مرکز توسط پدر، مادر، خواهر و برادران از طریق آثار باقیمانده از پیکر شهید و رؤیت مدارک احراز هویت شد.
 
این شهید که از ذاکرین اهل بیت‌(علیه‌السلام) بوده در استقبال از شب اول محرم‌الحرام به آغوش خانواده بازگشت و پیکر مطهرش ساعت 9 صبح روز چهارشنبه 15 آبان ماه از جاده خاوران مقابل پمپ بنزین تشییع خواهد شد و روز پنجشنبه نیز پس از برگزاری مراسم تشییع دوم، در شهر رینه شهرستان لاریجان در امامزاده محمد طاهر(علیه‌السلام) به خاک سپرده می‌شود.

احراز هویت يك شهید بعد از ۲۷ سال

شهید امدادگر «امرالله فیضی» که پیکر مطهرش از سال ۶۵ در منطقه فکه شمالی مانده بود، پس از شناسایی، امروز توسط خانواده احراز هویت شد.

شهید امدادگر «امرالله فیضی» که پیکر مطهرش از سال 65 در منطقه فکه مانده بود، پس شناسایی، امروز توسط خانواده احراز هویت شد.
 
این شهید متولد 1341 است که پیکر مطهرش در دوره اخیر تفحص در فکه شمالی کشف شد و با عکس پشت نویس شده، خودکاری که نام شهید روی آن نوشته شده بود، تکه‌های نامه، کیسه امدادی و سایر مدارک که همراه وی بود مورد شناسایی قرار گرفت.
 
پیکر مطهر این شهید در روزهای آینده در استان البرز تشییع می‌شود.

بررسی ژنتیک، هویت یکی از شهدای گمنام کهف الشهدا را مشخص کرد+جزئیات

مادر شهید مجید ابوطالبی پس از دیدن خواب چندین باره فرزند، با مرکز تحقیقات ژنتیک بقیه الله تماس گرفت و پس از تطبیق ژنتیک مشخص شد شهید در کهف الشهدای تهران به خاک سپرده شده است.
به گزارش پایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی مفقودین و شهدای گمنام، هویت یکی از شهدای گمنام که در کهف الشهدای ولنجک به خاک سپرده شد مشخص شد.
ابراهیم رنگین، مسئول ستاد معراج الشهدای مرکز در گفتگویی گفت: «با اصرار مادر این شهید که چندین بار خواب فرزند شهیدش را دیده بود و از طریق آزمایش DNA هویت یکی از شهدای گمنام دفن شده در کهف‌الشهدای ولنجک تهران مشخص شد».
وی افزود، نام این شهید «مجید ابوطالبی» بوده و سال 61 در عملیات مسلم بن عقیل در منطقه سومار به شهادت رسیده است. برادر دیگر این شهید فرید ابوطالبی نیز جزو شهدای سال‌های دفاع مقدس است.
دکتر محمود تولایی رئیس مرکز تحقیقات ژنتیک دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله درباره نحوه شناسایی این شهید به خبرنگار فارس گفت: «مادر شهید ابوطالبی پس از دیدن خواب فرزندشان مبنی بر اینکه ایشان برگشته اند، با مرکز تحقیقات ژنتیک تماس گرفته و از ما خواستند موضوع را بررسی کنیم. شهید بارها به خواب ایشان آمده و گفته بودند، من برگشته ام،‌چرا سراغ من نمی آئید».
تمامی شهدای گمنام پس از تفحص برای بررسی آناتومیک و نمونه برداری به مرکز تحقیقات ژنتیک تحویل داده می شوند و مرکز، پس از انجام آزمایشات، یک شناسنامه ژنتیکی برای شهید گمنام صادر می کند. خانواده هایی که احتمال می دهند فرزندانشان جزو شهدای گمنام جنگ تحمیلی هستند نیز به مرکز مراجعه می کنند تا بررسی ژنتیک انجام شده و با تطبیق کدها، شهدا شناسایی شوند.
تولایی اضافه کرد:‌«در پی خواب مادر شهید ابوطالبی و تماس ایشان با مرکز، از مادر و بردار شهید نمونه ژنتیکی گرفته شده و اطلاعات به دست آمده با اطلاعات حاصل از شناسایی شهدای گمنام تطبیق داده شد. بر اساس بررسی ها مشخص شد پیکر مطهر شهید ابوطالبی جزو شهدای تفحص شده است و با اعلام کد به معراج شهدا، روشن شد محل دفن شهید ابوطالبی کهف الشهدای ولنجک تهران است».
مادر شهید ابوطالبی در گفتگویی در کهف الشهدای ولنجک گفت: «در حین انجام آزمایشات، مکرر فرزندم در رویا به خوابم می آمد و هر بار وی را در یک اتاق سنگی مشاهده می کردم. زمانی که ساعتی پیش برای دیدن بارگاه فرزندم به اینجا آمدم همه صحنه های قبلی برایم تداعی شد و از خدا ممنونم که به چشم انتظاریم پایان داد».
غار کهف الشهدای تهران مدفن 5 شهید گمنام می باشد که روزانه پذیرای عاشقانی است که برای زیارت به این منطقه کوهستانی رهسپار می شوند. این غار در انتهای بلوار دانشجو خیابان ولنجک قرار دارد.
درباره کهف الشهدا
سردار سیّد محمّد باقرزاده رئیس وقت بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس درباره چگونگی به خاک سپاری شهدای کهف الشهدا نوشته است:‌«بر آن بودیم که شهیدان را در این اطراف و در نقطه­ای از شهر به خاک بسپاریم، عدّه­ای در پی مخالفت برآمده و از مصاحبت با بهترین جوانان روزگار دریغ نمودند، چون این عدم مرافقت و موافقت دیده شد پژمرده و غمناک از این دوری و مهجوری، عزم جزم نموده تا با بهره جستن از کلام نورانی خدای رحمان، مزارشان را معین که تا قیامت محل رحمتی باشد برای بندگان، به قرآن پناه بردم، تفألی زدم که چنین هدایت فرمودند:
«وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّـهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنشُرْ لَکُمْ رَبُّکُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَیُهَیِّئْ لَکُم مِّنْ أَمْرِکُم مِّرْفَقًا(16)» سوره کهف
« و آنگاه که از آنان و آنچه غیر از خدا می­پرستند کناره گرفتید پس به غار پناهنده شوید تا پروردگارتان از رحمت خودش برای شما منتشر کند و برای شما از کارتان وسیله راحتی فراهم می­سازد!»
بار دیگر سرّ آن را در تفألی به دیوان حافظ، این گونه دریافتم:
پس تقدیر الهی بر آن بود تا جوانمردان مخلص روزگار، در این غار که به اذن خدا از دوران کهن در دل کوه گشوده شده بود، بیارامند!
و آن هنگام که برای آرامش دل مومنان دل شکسته از هجرت شهیدان به کوه، رجوعی دوباره به قرآن شد، این چنین هدایت فرمودند:
«…وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ…(44)» سوره هود
« و کشتی بر کوه آرام گرفت»
و آنگاه سید و مقتدایمان درلیلة الرغائب(1428هجری قمری/ 1386 هجری شمسی) به زیارت آسمانی­ها شتافت».

ماجرای امضاء رهبر معظم انقلاب بر کفن مادر شهیدان فاطمی

به نقل از 598، حجت الاسلام سید حسین مومن، از وعاظ برجسته کشور در حاشیه مراسم یادبود شهید شوشتری در مشهد به خاطره ای از مادر شهیدان فاطمی اشاره کرد و گفت: باید ولایتمداری را از یک مادر شهید یاد بگیریم.

بنده به مادر شهیدان فاطمی که خودش جانباز جنگ بود، ارادت خاصی داشتم، ایشان روزی به من تماس گرفتند و گفتند می خوام یک یادواره بگیرم، می شود آقای کریمی رو هم دعوت کنید.

من هم از دوستان مداح خواستم و حاج آقای کریمی، بنی فاطمه و میرداماد آمدند و جلسه مفصلی شد، چند روز قبل شد حاجیه خانم تماس گرفتند که اگر بودم و یا نبودم جلسه برگزار می شود؟ گفتم خیالتان راحت، اتفاقا یک ماه قبل یادواره، حاجیه خانم فوت کرد و در یادواره ویلچرش را آوردیم.

بنده منزل حاجیه خانم زیاد می رفتم و برکات زیادی از منزل ایشان دیده بودم.

روزی به حاجیه خانم خبردادند که یک نماینده از بیت رهبری به منزل شما می آید، حاجیه خانم روی ویلچر نشسته بود، تا در باز شد دید مقام معظم رهبری وارد خانه شد، حاجیه خانم با پاهایی که قوت ندارد چندبار از روی ویلچر به احترام آقا می خواستند بلند شود که حضرت آقا به دختر حاجیه خانم فرمودند: به حاجیه خانم بگویید بنشینند و بلند نشوند.


حاجیه خانم به مقام معظم رهبری فرموند، حضرت آقا؛ میشه یک خواهش بکنم چند لحظه بایستید و من با ویلچر دور شما بگردم.

ایشان چندین بار دو آقا گشتند و زیر لب زمزمه می کردند، الهی درد و بلای شما به ما بخورد...

آقا و حاجیه خانم به همراه فرزندان نشستند و حرف هایی رد و بدل شد، آخرین حرف این بود که مقام معظم رهبری فرمودند کار خاصی دارید بفرمایید، عرض کرد، نه آقا کار خاصی نیست، فقط یک خواهشی دارم آن هم اینکه دوست دارم چهلمین امضا در کفن من امضاء شما باشد!


مقام معظم رهبری با افتخار قبول کردند و حضرت آقا در کفن مادرن شهیدان فاطمی نوشتند:

باسمه تعالی

اللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلاّ خَیْراً وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِها مِنّا

سید علی حسینی خامنه ای

هرکسی دیدن حاجیه خانم می رفت این کفن رو نشان می داد و با افتخار اظهار می کرد که این کفن را آقایم امضا کرده است و این یعنی ولایتمداری.

گفتنی است، مادر بزرگوار شهیدان حمید رضا و فرید فاطمی سراسر عمر گرانمایه خویش را در راه دفاع از انقلاب اسلامی و آرمان های انقلاب صرف کرد.

ایشان دارنده نشان ملی ایثار از سوی رئیس جمهوری است و در جریان سفر مقام معظم رهبری به قم روند درمان را رها کرد و برای دیدار رهبر معظم انقلاب به قم بازگشت و درخواست او اجابت شد و مقام معظم رهبری ایشان را در منزل شهیدان دیدار کردند.

وی در دوران شکل گیری انقلاب اسلامی با همراهی و هم صدا شدن با انقلابیون فرزند اول خویش حمید رضا فاطمی را در اوان جوانی تقدیم انقلاب کرد و در دوران دفاع مقدس نیز دومین و آخرین فرزند ذکور خویش را تقدیم اسلام کرد.

موشک در مدرسه راهنمایی

به نقل از جهان نیوز، 30 سال پیش، در چهارم آبان ماه سال ۱۳۶۲، ساعت ۱۷:۱۰ دقیقه ، مدرسه ی راهنمایی «شهید حمداله پیروز»،در «بهبهان» هدف موشکِ ارتش بعث عراق قرار گرفت که موجب شهادت ۶۹ دانش آموز، ۴ معلم و ۱ خدمتگزار ( جمعاً ۷۴ نفر ) و مجروح شدن بیش از ۱۳۰ دانش آموز و ۱۱ معلم گردید.


عکسی که می بینید، چند روز پس از انهدام مدرسه مزبور گرفته شده و بقایای مدرسه را نمایش می دهد.

در سالگرد این جنایت فجیع، یاد و خاطره شهدای آن را گرامی می داریم.
شادی روحشان صلوات

قمقمه ای که شناسنامه شد

به گزارش  مشرق، در بررسی اسنادِ مکتوب به جا مانده از ادوار تاریخی، مسئله ی گویا سازی اسناد از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در تاریخ معاصر کشورمان، گویا سازی عکس هایی به جا مانده از سال های دور، با دقت و اهتمامِ لازم، انجام نگرفته است و این نقیصه، خصوصا در مورد تصاویر به جا مانده از سال های انقلاب و جنگ، بسیار جدی و آزار دهنده است. تمامی عکس های به یادگار مانده از آن سال ها، بخشی از میراث ملی این سرزمین محسوب می شوند و گویا سازی آن ها امری واجب است.
 تصویری که پیش رو دارید، پیرمردی بسیجی را در جمع هم رزمانش ثبت کرده است. اگر وسواس این پبرمرد برای نوشتن نامش بر روی غلاقِ قمقمه اش نبود، این عکس، یکی از مستندات گویا نشده ی سال های دفاع مقدس به شمار می رفت. قمقمه ی این پیرمرد، در حقیقت شناسنامه ی این یادگاری به جا مانده از سال های حماسه و شرف است. حالا فقط می ماند پیدا کردنِ این که، «گل محمد باقری» کیست؟ آیا شما صاحب این قمقمه را می شناسید؟

خاطره خواندنی از شرط شهید برونسی برای طلاق

(باشگاه توانا)، یک وقت‌هایی سنگینی مسئولیت در نبود همسرشان، آنها را دلتنگ و دلگیر می‌کرد؛ همسر سردار شهید «عبدالحسین برونسی» در خاطره‌ای، ماجرای دلگیری خود را و برخورد شهید برونسی را این گونه روایت می‌کند:

                                                              ***

نزدیک ظهر بود که بچه همسایه آمد و گفت: «آقای برونسی از کاشمر تلفن زدن، با شما کار دارن» آن روز لوله‌های آب توی کوچه ترکیده بود و ما از صبح آب نداشتیم. همین حسابی کلافه‌ام کرده بود. پیش خودم گفتم: «اینم حتماً زنگ زده که باز بگه من نمی‌تونم بیام!» بچه همسایه منتظر ایستاده بود. با ناراحتی به‌اش گفتم: «برو پسر جان از قول من به آقای برونسی بگو هر چی دلش می‌خواد تو همون کاشمر، پیش فامیلش بمونه و از همون جا هم بره جبهه، دیگه خونه نمی‌خواد بیاد!».

دم دمای غروب بود؛ آب تازه آمده بود و توی حیاط داشتم ظرف‌ها را می‌شستم. یک دفعه دیدم آمد. به روی خودم نیاوردم. از دستش حسابی ناراحت بودم. حتی سرم را بالا نگرفتم. جلو من، روی دو پایش نشست. خندید و گفت: «چرا اینقدر ناراحتی؟». هیچی نگفتم. خودم خودم را داشتم می‌خوردم. مهربان‌تر از قبل گفت: «برای چی نیومدی پای تلفن؟ تو اصلاً می‌دونی من چرا زنگ زدم؟» باز چیزی نگفتم. گفت: «می‌خواستم چند روزی ببرمتون کاشمر».

تا این را گفت، فهمیدم عیب کار از طرف خودم بوده که زود جوش آوردم. ولی نمی‌دانم چرا دلخوری‌ام لحظه به لحظه بیشتر می‌شد و کمتر نه. دیگر بچه‌ها آمدند دورش را گرفتند. یکی یکی می‌بوسیدشان و احوالپرسی می‌کرد. باهاشان هم رفت تو خانه. کارم که تمام شد، ظرف‌های شسته را برداشتم و رفتم تو. آمد طرفم، مهربان و خنده‌رو گفت: «من از صبح چیزی نخوردم، اگه یک غذایی  چیزی برام درست کنی بد نیست».

می‌خواست یخ ناراحتی‌ام را آب کند. من ولی حسابی زده بودم به سیم آخر! لام تا کام حرف نمی‌زدم. رفتم آشپزخانه. چند تا تخم مرغ شکستم. دخترم فاطمه، آن وقت‌ها شش، هفت سالش بود. صداش زدم و بلند گفتم: «بیا برای بابات غذا ببر» یکدفعه انگار طاقتش طاق شد. آمد آشپزخانه. گفت: «بابا دیگه چیزی نمی‌خواد». رفت طرف جا لباسی. ناراحت و دلخور ادامه داد: «حالا فاطمه برای بابا غذا بیاره؟!».

عباس و ابوالفضل را بغلش کرد. بقیه بچه‌ها را هم دنبالش راه انداخت. از خانه رفت بیرون. نمی‌خواستم کار به اینجا بکشد، ولی دیگر آب از سر گذشته بود. چند دقیقه گذشت. همه‌شان برگشتند. مادرم هم بود. شستم خبردار شد که رفته پیش او برای شکایت. آمدند تو. سریع رفتم اتاق دیگر، انگار بغض چندساله‌ام ترکید. یک دفعه زدم زیر گریه. کار از این خرابتر نمی‌توانست بشود که شد.

کمی بعد شنیدم به مادرم می‌گوید: «این حق داره خاله، هر چی هم که ناراحت بشه حق داره، اصلاً هم از دستش ناراحت نیستم. ولی خوب من چه کار کنم. نمی‌تونم دست از جبهه بردارم، من توی قیامت مسئولم». انگشت گذاشته بود روی نکته حساس. انگار خودم هم تازه فهمیده بودم که به خاطر جبهه رفتن زیاد او ناراحت هستم. مادرم گفت: «حالا شما بیا برویم توی اتاق که اصلاً با خودش صحبت کنی». آمدند. خودم را جمع و جور کردم. روبه‌روم نشست، گفت: «می‌خوام با شما صحبت کنم، خوب گوش بده ببین چی می‌گم».

سرم را بلند نکردم، اما گوشم با او بود. گفت: «هر مسلمونی می‌دونه که الان اسلام در خطره. من اگه بخوام جبهه نرم یا کم برم، فردای قیامت مسئولم. پس اینکه نخوام نرم جبهه، محال هست و نشدنی».

رو کرد به مادر، ادامه داد: «ببین خاله، من حاضرم که این خونه و اثاث و حتی کت تنم رو بگذارم برای دختر شما، اون وقت بچه‌هام رو بردارم و برم جبهه. ولی فقط به یک شرط، که دختر شما باید قولش رو به من بده».

ساکت شد. مادرم پرسید: «چه شرطی خاله جان؟» گفت: «روز محشر و روز قیامت، وقتی که حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله علیها) تشریف می‌آرن، بره پیش حضرت و بگه: من فقط به خاطر اینکه شوهرم می‌رفت جبهه و تو راه شما قدم می‌زد، ازش طلاق گرفتم و شوهرم بچه‌ها رو برداشت و رفت».

شعر زیبا در وصف امام هادی(ع)

 شعری از مهدی رحیمی در مدح امام هادی علیه السلام

تمام زاویه‌ها را کشیده ای قائم

آهای سرو قدِ سرترین سرت سالم

 
غزال "اُم ولد"نور چشم های جواد
پدر بزرگ شب قدر-حضرت قائم-
 
پدر:غریب پدر:آشنا پدر:مظلوم
پسر:مراد پسر:مجتهد پسر:عالم
 
نشانه های امامت تمام شد وقتی
شکفت کنج لبت خالی از بنی هاشم
 
ادامه نوشته

السلام علیک یا امیرالمومنین

حرم مولا نایب الزیاره ام

پایی که جا ماند

تبادل شهدا در مرز شلمچه


۲۰ جمله کلیدی رهبر انقلاب درباره دفاع مقدس


پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن هفته دفاع مقدس، 20 جمله کلیدی از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پیرامون موضوع «دفاع مقدس» را منتشر می‌کند:

* جنگ به وسیله‌ى مردم اداره شد. هم ارتش و هم سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و هم نیروهاى گوناگون، متکى به مردم بودند؛ به ایمان مردم، به عشق مردم، به صفاى مردم. 1390/07/20

 

* جنگ هشت ساله، ما را قوى‌تر کرد. اگر جنگ هشت ساله نبود، این سرداران شجاع، این مردان برجسته نشان داده نمی‌شدند، در بین ملت بروز نمی‌کردند؛ این حرکت عظیمِ مخلصانه‌ى مردم مجال بروز و ظهور پیدا نمی‌کرد. 1389/11/27

 

* هشت سال دفاع مقدس ما صرفاً یک امتداد زمانى و فقط یک برهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى زمانى نیست؛ گنجینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى عظیمى است که تا مدتهاى طولانى ملت ما می‌تواند از آن استفاده کند، آن را استخراج کند و مصرف کند و سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذارى کند. 1388/06/24

* آن عزتى، اعتماد به نفسى، احساس اقتدارى که از ناحیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى معنویت رزمندگان ما و جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى اسلامى ما احساس شد و توانست آن حادثه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى عجیب و شگفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انگیز - یعنى پیروزى در دفاع مقدس و شکست نخوردن در مقابل تهاجم این همه دشمن - را رقم بزند، آن خصوصیات، آن خصلتها، براى ملت ما، براى کشور ما، یکى از بزرگترین نیازهاست. 1388/06/24

 

* این هشت سال، مظهرى از برترین صفاتى است که یک جامعه می‌تواند به آنها ببالد و از جوانان خودش انتظار داشته باشد. یعنى دفاع مقدس مظهر حماسه است، مظهر معنویت و دیندارى است، مظهر آرمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهى است، مظهر ایثار و از خودگذشتگى است، مظهر ایستادگى و پایدارى و مقاومت است، مظهر تدبیر و حکمت است. 1388/06/24

 

* جنگ، کار پیچیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى است. مدیریت جنگ و فرماندهى جنگ، کار بسیار سنگین و پیچیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى است. این کار را جوانهاى نورس ما در بسیارى از بخشها انجام میدادند. این تدبیر، این حکمت، چیز بسیار شگفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورى است؛ مظهر شکوفائى استعدادها و ظرفیتهاست. چقدر جوانهاى کم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سال رفتند در جبهه و توانستند در آنجا کارهاى بزرگ از خودشان نشان بدهند. بعضى شهید شدند، بعضى هم جزو سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى انقلاب بودند، بعدها کشور از اینها استفاده کرد. حقیقتاً این جورى بود که سپاه پاسداران یکى از مراکز صدور نیرو به همه جاى کشور شده در طول این بیست و هفت هشت سال؛ به خاطر اینکه جنگ توانست از یک مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى جوان، مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى از عناصر کارآمد و بااستعداد درست کند و تحویل بدهد؛ چون استعدادها در اینها شکوفا شد. 1388/06/24

 

* اینکه تصور بشود که هنر دفاع مقدس در جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى ما مخاطب ندارد، طالب ندارد، این هم خطاى بزرگى است، از اشتباهات فاحش است؛ اگر کسى این را خیال کند. تحقیقاً پرمشترى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین آثار هنرى بعد از انقلاب در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى مختلف، آن آثار هنرى است که مربوط به دفاع مقدس بود؛ چه در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى فیلم و سینما، چه در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى کتاب، خاطره، داستان. 1388/06/24

* جنگ تحمیلى را دشمن براى خاموش کردن انقلاب به راه انداخت، اما همین جنگ تحمیلى باعث شعله‌ورتر شدن نیروى انقلاب و روحیه‌ى انقلاب شد.  1388/01/26

 

* من مشتاقم که جوان‌هاى ما قصه‌ى جنگ تحمیلى هشت ساله را بدانند که چه بود. این را بارها گفته‌ایم؛ افراد هم گفته‌اند و تشریح کرده‌اند؛ اما یک نگاه کلان به این هشت سال، با اطلاع از جزئیاتى که وجود داشته است، خیلى براى برنامه‌ریزى آینده‌ى جوان در روزگار ما مهم است. 1387/08/08

 

* همه باید بدانند که در دوران دفاع مقدس چه معجزات عظیمی از حضور مؤمنانه و پر تلاش نیروهای بسیجی در صحنه‌های جنگ اتفاق افتاد؛ این را باید همه بدانند. 1387/02/14

* من توصیه می‌کنم این کتابهائی که در شرح حال سرداران است یا آنچه که در گزارش روزهای جنگ و سالهای دشوار اول بالخصوص نوشته شده، این را جوانها بخوانند. خود را سیراب کنید از معرفت به آنچه که گذشته است در تاریخ انقلاب. 1387/02/14

 

* این جنگ، یک جنگ دفاعى بود. جنگ دفاعى با جنگ تهاجمى فرق دارد؛ جنگ تدافعى و دفاعى، محل بروز غیرت و تعصب و وفادارى عمیق انسانها به آرمانهایى است که به آنها پایبند است. 1385/07/29

* دوران دفاع مقدس براى ملت ما ظرفیت و موقعیتى بود که این ملت بتواند اعماق جوهره‌ى خودش را در ابعاد مختلف نشان دهد، و نشان داد. 1384/06/31

* ما هرچه براى دوره‌ى دفاع مقدس سرمایه‌گذارى و کار کنیم، زیاد نیست؛ چون ظرفیت هنرى و ادبى کشور براى تبیین این دوره، خیلى گسترده، وسیع و عمیق است و از این ظرفیت تاکنون استفاده‌ى خوب و درخورى نشده. 1384/06/31

* مواظب باشید از مسأله‌ى دفاع مقدس که در این کشور اتفاق افتاد، غافل نشوید؛ کار بزرگى انجام گرفت. آن جوانها مثل شماها بودند؛ اکثر این جوانهایى که در جنگ نقشهاى مؤثر ایفا کردند، از قبیل همین دانشجوها بودند و خیلى‌هایشان هم جزو نخبه‌ها بودند. دلیل نخبه بودنشان هم این بود که یک جوان بیست‌ودو، سه ساله فرمانده‌ى یک لشکر شد؛ آن‌چنان توانست آن لشگر را هدایت کند و آن‌چنان توانست طراحى عملیات را، که هرگز نکرده بود، بکند که نه فقط دشمنانى را که مقابل ما بودند متعجب کرد، بلکه ماهواره‌هاى دشمنان را هم متعجب کرد. 1383/07/05

 

 

* ما در جنگ، بسیار جانهاى عزیز را از دست دادیم و خسارتهاى مادّى و معنوى زیادى هم تحمل کردیم؛ اما چیزى در دل این ملت جوشید که برکات و ارزشش براى امروز و فرداى این ملت، از همه چیز بالاتر است و آن، احساس اتّکاء به نفس، احساس عزّت، احساس استقلال، احساس خودباورىِ ملىِ عظیم و احساس اعتقاد به این بود که اگر یک ملت حول محور ایمان به خدا و عمل صالح جمع شوند، معجزاتِ نشدنى یکى پس از دیگرى قابل شدن خواهد شد. 1379/07/06

* جنگ هشت ساله، این ملت را آبدیده، شجاع و متّکى به نفس کرد. نام این ملت را بلند کرد. خیلى از ملتهاى مسلمان دنیا به خاطر جنگ و عقاید شما ملّت، توجّه و گرایش پیدا کرده‌اند. 1375/09/24

* یکى از برکات دفاع هشت ساله ما، همین پیشرفتهاى علمى و تکنولوژیکى و ساخت دقیقترین ابزارهاست که با دست خالى و بدون هیچ سابقه‌اى آنها را به دست آوردیم و جزو موجودى ملت ایران شده است. 1374/06/29

* در جنگ تحمیلى ملت بزرگ ما با ایستادگى و مقاومت خود در راه خدا، این توطئه را به وسیله و نردبانى به سمت قله‌ى آرزوها و ارزشهاى اسلامى و وسیله‌یى براى پیشرفت تبدیل کرد. 1369/06/01

* بزرگترین، دردناکترین و فاجعه‌آمیزترین خصومت دشمنان ما به راه انداختن جنگ تحمیلى بود. 1366/06/31

50 نفر در جریان تفحص‌ها به شهادت رسیدند /120 جانباز حاصل تفحص‌ها

به گزارش خبرگزاری فارس از خرمشهر، سردار سید محمد باقرزاده پیش از ظهر امروز در آیین تبادل شهدا که با حضور نیروهای مختلف نظامی و انتظامی و مسئولان شهرهای آبادان و خرمشهر و جمع زیادی از مردم این دو شهرستان برگزار شد در سخنانی اظهار کرد: شهدای دفاع مقدس در حقیقت عزت و افتخار را برای انقلاب اسلامی و ملت ایران رقم زدند.

وی افزود: امروز و با گذشت سال‌ها این شهدا گرد غربت را زدوده و به میهن اسلامی خود باز می‌گردند.

فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ادامه داد: استقبال بی‌‌نظیر امروز مردم و مسئولان نشان‌دهنده این است که راه شهدا و ایثارگران دفاع مقدس همچنان ادامه دارد.

باقرزاده تصریح‌کرد: ما در جریان جنگ تحمیلی از آرمان‌های انقلاب اسلامی دفاع کردیم و نشان دادیم در راه این آرمان‌ها ثابت قدم خواهیم ماند.

وی اضافه‌کرد: در سال‌های اخیر و در جریان انجام عملیات تفحص 50 نفر از تفحص‌کنندگان به دلیل آلوده بودن مناطق به شهادت رسیده‌‌اند.

فرمانده کمیته جستجوی مفقودین خاطرنشان‌کرد: همچنین 120 نفر نیز در جریان این عملیات‌ها به درجه رفیع جانبازی نائل آمده‌اند.

باقرزاده افزود: باوجود اینکه برخی ازاین جانبازان یک یا دو دست و یا پای خود را از دست داده‌‌اند اما همچنان پرصلابت و پرانرژی در حال تلاش هستند و برخی از آنها نیز موفق به فتح قلل مرتفع نیز شده‌اند.

وی در پایان با قدردانی از حضور پرشور مردم، مسئولان و نیروهای نظامی در شلمچه برای استقبال از پیکر شهدا گفت: عملیات تفحص شهدای دفاع مقدس همچنان ادامه خواهد داشت.

فرمانده کمیته جست‌وجوی مفقودین: برخی نقاط عراق هنوز تفحص نشده است.

سردار سید محمد باقرزاده پیش‌ از ظهر امروز در آیین تبادل شهدا که در مرز شلمچه برگزار شد در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در شلمچه اظهار کرد: در این مرحله از تبادل پیکر 46 شهید دفاع مقدس کشورمان تحویل و اجساد 203 سرباز عراقی تحویل مقامات این کشور شد.

وی افزود: خوشبختانه ایران و عراق همکاری مناسبی را در این خصوص داشته و همکاری‌های خوبی در جهت به انجام رساندن عملیات تفحص وجود دارد.

فرمانده کمیته جست‌وجوی مفقودین ادامه داد: یکی از مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد در خصوص مسائل امنیتی در کشور عراق است.

باقرزاده تصریح‌کرد: گروه‌های تروریستی در عراق اختلا‌ل‌هایی را در زمینه انجام عملیات تفحص در برخی نقاط این کشور ایجاد می‌کند.

وی اضافه‌کرد: این مسئله موجب شده است تا برخی نقاط این کشور هنوز عملیات تفحص انجام نشده است.

فرمانده کمیته جست‌وجوی مفقودین خاطرنشان‌کرد: با این وجود بین دو کشور همکاری‌ها مناسب بوده و از بعد از سقوط صدام تاکنون این دهمین مرحله از تبادل بین دو طرف بوده است.

باقرزاده در خصوص نقش صلیب سرخ در این خصوص نیز افزود: صلیب سرخ به عنوان هماهنگ‌کننده نقش موثری را در انجام عملیات تبادل انجام می‌دهد هرچند انتظار داریم تا حمایت‌ها از نظر اجرایی نیز انجام دهند.

وی گفت: ارتباط بین دو کشور مناسب بوده ولی وجود صلیب سرخ نیز می‌توان کمک مناسبی را در جهت تسهیل بیشتر کارها انجام دهد.

تبادل شهدا

سردار باقرزاده:
شهدای دفاع مقدس فردا وارد کشور می‌شوند/ تشییع همزمان با شهادت حضرت جوادالائمه(ع)

فرمانده کمیته جستجوی مفقودین گفت: بر اساس توافق به عمل آمده با دولت عراق و سازمان صلیب سرخ، تعدادی از شهدای عملیات‏‌های مختلف هشت سال دفاع مقدس، هشتم مهرماه از مرز شلمچه به میهن اسلامی بازخواهند گشت.

خبرگزاری فارس: شهدای دفاع مقدس فردا وارد کشور می‌شوند/ تشییع همزمان با شهادت حضرت جوادالائمه(ع)

به گزارش فارس(باشگاه توانا) به نقل از پایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی مفقودین و شهدای گمنام، سردار سیدمحمد باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح اظهار داشت: بر اساس توافق به عمل آمده با دولت عراق و سازمان صلیب سرخ، تعدادی از شهدای عملیات‏‌های مختلف هشت سال دفاع مقدس از مرز شلمچه به میهن اسلامی بازخواهند گشت.

وی افزود: تمهیدات لازم در این خصوص اندیشیده شده و پیکرهای این شهدا روز 14 مهرماه همزمان با شهادت امام محمد تقی(ع) در استان‏های مختلف تشییع خواهند شد.

سردار باقرزاده با اشاره به اینکه در حال حاضر در 800 نقطه کشور یادمان شهدای گمنام، زیارتگاه عاشقان است، گفت: حدود 900 نقطه کشور درخواست تدفین شهدای گمنام را داده‏‌اند.